کلمه جو
صفحه اصلی

maternity ward

انگلیسی به فارسی

بخش زایمان


انگلیسی به انگلیسی

• birthing ward, hospital ward for women who are currently delivering babies or have recently given birth

جملات نمونه

1. She spent five days in the maternity ward.
[ترجمه ترگمان]پنج روز را در بخش زایشگاه می گذراند
[ترجمه گوگل]او پنج روز در بخش زایمان صرف کرد

2. The maternity ward will be in the new wing of the hospital.
[ترجمه ترگمان]بخش زایمان در بخش جدید بیمارستان خواهد بود
[ترجمه گوگل]بخش مادران در بخش جدید بیمارستان قرار خواهد گرفت

3. She kept busy in the maternity ward faxing lists back to the office.
[ترجمه ترگمان]او در بخش زایمان مراقبت می کرد و لیست faxing را به اداره بازمی گرداند
[ترجمه گوگل]او در بخش زایمان مشغول به کار فکس بود و به دفتر برگشت

4. And we spent all day in maternity ward.
[ترجمه ترگمان] و تمام روز رو تو بخش زایشگاه گذروندیم
[ترجمه گوگل]و ما همه روز در بخش زایمان صرف کردیم

5. Sands will also raise funds for the maternity ward at Darlington Memorial Hospital.
[ترجمه ترگمان]Sands همچنین بودجه بخش زایمان در بیمارستان یادبود دارلینگتون را افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]ماسه ها همچنین برای بخش مادران در بیمارستان خاطره دارلینگتون جمع آوری خواهند کرد

6. Which way to the maternity ward?
[ترجمه ترگمان]کدوم راه برای بخش زایشگاه؟
[ترجمه گوگل]کدام راه برای بخش زایمان؟

7. In the district hospital's maternity ward, a wrinkled old woman walks out holding a just-born girl wrapped in a dirty rag like an unwelcome present. Munni, who uses only one name, is clearly unhappy.
[ترجمه ترگمان]در بخش زایشگاه، زنی چروکیده، زنی چروکیده، در حالی که یک دختر بچه به دنیا اورده است، مثل یک هدیه بد در آن پیچیده است Munni، که فقط یک اسم را استفاده می کند، به وضوح ناراحت است
[ترجمه گوگل]در بخش زایمان بیمارستان منطقه ای، یک زن پیر وردربر، برگزاری یک دختر تازه متولد شده پیچیده شده در یک پارچه کثیف مانند یک حضور ناخواسته است Munni، که تنها از یک نام استفاده می کند، به وضوح ناراضی است

8. The maternity ward, she explains, has no heating, and only a limited electricity supply.
[ترجمه ترگمان]او توضیح می دهد که بخش زایمان هیچ گرمایش و فقط یک منبع برق محدود ندارد
[ترجمه گوگل]او توضیح می دهد که بخش زایمان دارای گرما نیست و فقط یک منبع برق محدود است

9. The crowded maternity ward of the government-runDr. Jose Fabella Memorial Hospital in Manila, Philippines, onJune 20
[ترجمه ترگمان]بخش زایمان crowded دولت - runDr بیمارستان یادبود خوزه Fabella در مانیلا، فیلیپین، onJune ۲۰
[ترجمه گوگل]بخش زایمان شلوغ از سوی دولت، رئیس جمهور بیمارستان یادبود خوزه فابلا در مانیل، فیلیپین، در 20 ژوئن

10. Objective: In the maternity ward at the same time the use of two kinds of identification wristbands and bedside card signs, to understand the wishes of patients and medical staff.
[ترجمه ترگمان]هدف: در بخش زایمان همزمان استفاده از دو نوع کارت شناسایی و علائم کارت کنار بس تر برای درک خواسته های بیماران و کارکنان پزشکی
[ترجمه گوگل]هدف: در همان زمان، در بخش زایمان، استفاده از دو نوع مچبند شناسایی و علائم کارت قرمز برای درک خواسته های بیماران و کارکنان پزشکی

11. The hospital maternity ward was full of the tortured cries of women giving birth.
[ترجمه ترگمان]بخش زایمان بیمارستان مملو از فریادهای دردناک زنان بود
[ترجمه گوگل]بخش زایمان بیمارستان پر از گریه های شکنجه زنان زایمان بود

12. In a maternity ward, the fraternal love gave way to gynarchy .
[ترجمه ترگمان]در بخش زایمان، عشق برادرانه به gynarchy راه یافت
[ترجمه گوگل]در یک بخش زاد و ولد، عشق برادری راه را برای مدافعان داد

13. In the maternity ward people's anger was bubbling over and it wasn't only the babies who were screaming.
[ترجمه ترگمان]در بخش زایشگاه، خشم مردم در حال جوشیدن بود و تنها بچه هایی که جیغ می زدند نبود
[ترجمه گوگل]در بخش زایمان مردم خشمگین شده بودند و تنها بچه هایی که فریاد می کشیدند

14. Dr Serdouma heads the 144-bed maternity ward at the Bangui community hospital.
[ترجمه ترگمان]دکتر Serdouma ریاست بخش زایمان ۱۴۴ را در بیمارستان جامعه Bangui بر عهده دارد
[ترجمه گوگل]دکتر Serdouma بخش زایمان 144 تختخواب در بیمارستان جامعه بنگسی را هدایت می کند

15. In the district hospital's maternity ward, a wrinkled old woman walks out holding a just-born girl wrapped in a dirty rag like an unwelcome present.
[ترجمه ترگمان]در بخش زایشگاه، زنی چروکیده، زنی چروکیده، در حالی که یک دختر بچه به دنیا اورده است، مثل یک هدیه بد در آن پیچیده است
[ترجمه گوگل]در بخش زایمان بیمارستان منطقه ای، یک زن پیر وردربر، برگزاری یک دختر تازه متولد شده پیچیده شده در یک پارچه کثیف مانند یک حضور ناخواسته است

پیشنهاد کاربران

بخش زایمان ( بیمارستان )


کلمات دیگر: