قانون ـ فقه : غیر مهلک
nonfatal
قانون ـ فقه : غیر مهلک
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of fatal.
• not fatal, not causing death
جملات نمونه
1. Five of the six presumed urban cases in Santa Cruz died, which suggests that non-fatal cases were missed.
[ترجمه ترگمان]پنج مورد از شش مورد شهری فرضی در سانتا کروز در گذشت که نشان می دهد موارد غیر کشنده از دست رفته است
[ترجمه گوگل]پنج مورد از شش مورد تصادفی شهر سانتا کروز درگذشت، که نشان می دهد که موارد غیر مرگبار از دست رفته است
[ترجمه گوگل]پنج مورد از شش مورد تصادفی شهر سانتا کروز درگذشت، که نشان می دهد که موارد غیر مرگبار از دست رفته است
2. There were 319 non-fatal accidents involving machinery, said the Health and Safety Executive.
[ترجمه ترگمان]اداره بهداشت و سلامت گفت که ۳۱۹ حادثه غیر کشنده همراه با ماشین آلات وجود دارد
[ترجمه گوگل]مدیر اجرایی سلامت و ایمنی گفت که 319 حادثه غیرقطعی مرتبط با ماشین آلات وجود داشت
[ترجمه گوگل]مدیر اجرایی سلامت و ایمنی گفت که 319 حادثه غیرقطعی مرتبط با ماشین آلات وجود داشت
3. How might the non-fatal offences be reformed soas to conform with the principle of fair labelling?
[ترجمه ترگمان]چگونه ممکن است جرائم غیر کشنده اصلاح شوند تا با اصل برچسب گذاری منصفانه مطابقت داشته باشند؟
[ترجمه گوگل]چگونه ممکن است جنایات غیر مرگبار اصلاح شود تا مطابق با اصل علامت گذاری عادلانه مطابقت کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه ممکن است جنایات غیر مرگبار اصلاح شود تا مطابق با اصل علامت گذاری عادلانه مطابقت کند؟
4. Therefore, a person could be guilty of the most serious non-fatal assault but not of the lesser assault!
[ترجمه ترگمان]از این رو، یک فرد می تواند در مورد جدی ترین حمله غیر مرگ آور، اما نه به حملات کم تر، گناهکار شناخته شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، فرد می تواند به جدی ترین سوء قتل غیرقابل مرگ تبدیل شود، اما نه از حمله کوچک!
[ترجمه گوگل]بنابراین، فرد می تواند به جدی ترین سوء قتل غیرقابل مرگ تبدیل شود، اما نه از حمله کوچک!
5. The epidemiological characteristics of nonfatal accidental injuries among children aged 1 to 14 was investigated.
[ترجمه ترگمان]خصوصیات بیماری های واگیردار of تصادفی در بین کودکان ۱ تا ۱۴ سال مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مشخصات اپیدمیولوژیک آسیب های غیر تصادفی در کودکان 1 تا 14 ساله مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مشخصات اپیدمیولوژیک آسیب های غیر تصادفی در کودکان 1 تا 14 ساله مورد بررسی قرار گرفت
6. It is a nonfatal error, and the operation can be retried later.
[ترجمه ترگمان]این یک خطای nonfatal است و عملیات را می توان بعدا انجام داد
[ترجمه گوگل]این یک خطای غریب است و عملیات بعدا می تواند دوباره انجام شود
[ترجمه گوگل]این یک خطای غریب است و عملیات بعدا می تواند دوباره انجام شود
7. A nonfatal error can be detected and investigated by a part of the operating system or run-time system and the results can be displayed or used to make a programmed decision.
[ترجمه ترگمان]یک خطای nonfatal را می توان توسط بخشی از سیستم عملیاتی یا سیستم زمان اجرا مورد بررسی قرار داد و نتایج را می توان نمایش داد و یا برای تصمیم گیری برنامه ریزی شده مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]یک خطای غیرقطعی می تواند توسط بخشی از سیستم عامل یا سیستم زمان اجرا شناسایی و مورد بررسی قرار گیرد و نتایج را می توان نمایش داده یا استفاده کرد تا تصمیم گیری برنامه ریزی شده انجام شود
[ترجمه گوگل]یک خطای غیرقطعی می تواند توسط بخشی از سیستم عامل یا سیستم زمان اجرا شناسایی و مورد بررسی قرار گیرد و نتایج را می توان نمایش داده یا استفاده کرد تا تصمیم گیری برنامه ریزی شده انجام شود
8. The mistake is nonfatal.
[ترجمه ترگمان] این اشتباه \"nonfatal\" - ه
[ترجمه گوگل]اشتباه غیرقابل مرگ است
[ترجمه گوگل]اشتباه غیرقابل مرگ است
9. Unlike Smith, he estimated a separate wage premium for the risk of nonfatal injury.
[ترجمه ترگمان]برخلاف اسمیت، او یک حق بیمه جداگانه برای خطر آسیب دیدگی nonfatal تخمین زد
[ترجمه گوگل]بر خلاف اسمیت، او حقوق و دستمزد جداگانه را برای ریسک آسیب غیرقابل جبران محاسبه کرد
[ترجمه گوگل]بر خلاف اسمیت، او حقوق و دستمزد جداگانه را برای ریسک آسیب غیرقابل جبران محاسبه کرد
10. Obesity and smoking were the 2 most important risk factors for nonfatal MI in Costa Rica.
[ترجمه ترگمان]چاقی و سیگار کشیدن ۲ عامل ریسک مهم برای nonfatal MI در کاستاریکا بودند
[ترجمه گوگل]چاقی و سیگار کشیدن 2 عامل مهم برای MI غیرطبیعی در کاستاریکا بود
[ترجمه گوگل]چاقی و سیگار کشیدن 2 عامل مهم برای MI غیرطبیعی در کاستاریکا بود
11. In some western countries some parents are ready to clone children with nonfatal transplants in mind.
[ترجمه ترگمان]برخی از والدین در برخی از کشورهای غربی حاضر هستند کودکان را با پیوند nonfatal در ذهن شبیه سازی کنند
[ترجمه گوگل]در برخی از کشورهای غربی، برخی از والدین آماده هستند تا کودکان را با پیوند های غیرقطعی در میان بگذارند
[ترجمه گوگل]در برخی از کشورهای غربی، برخی از والدین آماده هستند تا کودکان را با پیوند های غیرقطعی در میان بگذارند
12. Compared with regular salbutamol, regular salmeterol was not associated with a significant increase in fatal or nonfatal serious adverse events in patients not taking inhaled corticosteroids.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با salbutamol معمولی، salmeterol معمولی با افزایش قابل توجه در رویداده ای خطرناک یا nonfatal شدید در بیمارانی که به corticosteroids نفس نمی زنند، مرتبط نبوده است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سالبوتامول منظم، سالمترول منظم با افزایش قابل توجهی در حوادث جدی ناشی از مرگ و میر ناشی از بیماری در بیمارانی که کورتیکواستروئیدهای استنشاقی مصرف نمی کردند، همراه نبود
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سالبوتامول منظم، سالمترول منظم با افزایش قابل توجهی در حوادث جدی ناشی از مرگ و میر ناشی از بیماری در بیمارانی که کورتیکواستروئیدهای استنشاقی مصرف نمی کردند، همراه نبود
13. In some western countries some parents are ready to clone children nonfatal transplants in mind.
[ترجمه ترگمان]در برخی از کشورهای غربی، برخی از والدین آماده هستند که پیوند کودکان nonfatal را در ذهن شبیه سازی کنند
[ترجمه گوگل]در بعضی از کشورهای غربی، برخی از والدین آماده هستند تا کودکان پیوند غیرواقعی کودکان را در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]در بعضی از کشورهای غربی، برخی از والدین آماده هستند تا کودکان پیوند غیرواقعی کودکان را در نظر بگیرند
14. The primary end point was death from any cause or a nonfatal heart-failure event (whichever came first).
[ترجمه ترگمان]نقطه پایانی اولیه، مرگ از هر علت یا رویداد شکست قلبی بود (هر کدام که باشد)
[ترجمه گوگل]نقطه پایانی اولیه مرگ از هر علتی یا یک رویداد نارسایی قلبی بود (هر کدام که در ابتدا)
[ترجمه گوگل]نقطه پایانی اولیه مرگ از هر علتی یا یک رویداد نارسایی قلبی بود (هر کدام که در ابتدا)
کلمات دیگر: