مامور مخفی، جاسوس
secret agent
مامور مخفی، جاسوس
انگلیسی به فارسی
مامور مخفی، جاسوس
مامور مخفی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a person who performs acts of espionage and other undercover operations, esp. for a government.
• agent that people are unaware of
a secret agent is a person employed by a government to find out the secrets of other governments, or to do secret work against organizations which threaten their government.
a secret agent is a person employed by a government to find out the secrets of other governments, or to do secret work against organizations which threaten their government.
مترادف و متضاد
spy
Synonyms: cloak-and-dagger man, double agent, informer, inside man, intelligence agent, mole, operative, scout, snoop, undercover agent, undercover man
جملات نمونه
1. The secret agent was arrested on a charge of sabotage.
[ترجمه ترگمان]مامور مخفی به اتهام خرابکاری بازداشت شد
[ترجمه گوگل]عامل محرمانه به اتهام خرابکاری دستگیر شد
[ترجمه گوگل]عامل محرمانه به اتهام خرابکاری دستگیر شد
2. The government kicked a foreign secret agent out of the country.
[ترجمه ترگمان]دولت یک مامور مخفی خارجی را از کشور اخراج کرد
[ترجمه گوگل]دولت از یک کشور خارجی خارج شد
[ترجمه گوگل]دولت از یک کشور خارجی خارج شد
3. We soon found out that he was a secret agent.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود فهمیدیم که اون یه مامور مخفی بوده
[ترجمه گوگل]به زودی متوجه شدیم که او یک عامل مخفی بود
[ترجمه گوگل]به زودی متوجه شدیم که او یک عامل مخفی بود
4. Jack had specifically asked his secret agent to confine himself to a couple of current photographs and Polly's address.
[ترجمه ترگمان]جک به ویژه از مامور مخفی او تقاضا کرده بود که به چند عکس از عکس های فعلی و پولی پولی اکتفا کند
[ترجمه گوگل]جک به طور خاص از نماینده مخفی خود خواست تا خود را به چند عکس جاری و آدرس پولی محدود کند
[ترجمه گوگل]جک به طور خاص از نماینده مخفی خود خواست تا خود را به چند عکس جاری و آدرس پولی محدود کند
5. Secret Agent is an excellent scrolling adventure game that should keep you playing for weeks.
[ترجمه ترگمان]مامور مخفی یک بازی ماجراجویی عالی است که باید شما را برای هفته ها بازی کند
[ترجمه گوگل]Agent Secret یک بازی ماجراجویانه پیمایش عالی است که باید هفته ها را ادامه دهد
[ترجمه گوگل]Agent Secret یک بازی ماجراجویانه پیمایش عالی است که باید هفته ها را ادامه دهد
6. The secret agent in his place, he wrote, the infiltrator safely ensconced.
[ترجمه ترگمان]مامور مخفی در جای خود نوشته بود: مامور مخفی در جای خودش است
[ترجمه گوگل]او می نویسد، مأمور مخفی در جای خود، نفوذگر با ایمن نگهداشتن
[ترجمه گوگل]او می نویسد، مأمور مخفی در جای خود، نفوذگر با ایمن نگهداشتن
7. They say that the better the secret agent, the less one hears about him.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که این مامور مخفی، کم تر کسی در مورد او به گوش می رسد
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که بهتر است که عامل مخفی، کمتر از او درباره او حرف می زند
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که بهتر است که عامل مخفی، کمتر از او درباره او حرف می زند
8. He had been a secret agent of the enemy all along.
[ترجمه ترگمان]تمام مدت مامور مخفی دشمن بود
[ترجمه گوگل]او همواره یک مخفی از دشمن بوده است
[ترجمه گوگل]او همواره یک مخفی از دشمن بوده است
9. The film tells the story of a Swiss secret agent who masquerades as a grocer in order to uncover a drugs ring.
[ترجمه ترگمان]این فیلم داستان یک مامور مخفی سوئیسی را بازگو می کند که به عنوان یک خواربار فروش به کار می رود تا یک باند مواد مخدر را کشف کند
[ترجمه گوگل]این فیلم به داستان یک مامور مخفی سوئیسی می پردازد که به عنوان یک قاچاقچی به منظور کشف یک حلقه مواد مخدر پنهان می شود
[ترجمه گوگل]این فیلم به داستان یک مامور مخفی سوئیسی می پردازد که به عنوان یک قاچاقچی به منظور کشف یک حلقه مواد مخدر پنهان می شود
10. I never see that bitch in my secret agent classes!
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت اون جنده رو توی کلاس secret ندیدم
[ترجمه گوگل]من هیچ وقت نمی بینم که عوضی در کلاس های کلاس مخفی من!
[ترجمه گوگل]من هیچ وقت نمی بینم که عوضی در کلاس های کلاس مخفی من!
11. Sarah's first assignment as a secret agent was to protect an important witness.
[ترجمه ترگمان]اولین ماموریت سارا برای محافظت از یک شاهد مهم بود
[ترجمه گوگل]اولین تخصیص سارا به عنوان یک عامل مخفی، محافظت از یک شاهد مهم بود
[ترجمه گوگل]اولین تخصیص سارا به عنوان یک عامل مخفی، محافظت از یک شاهد مهم بود
12. So, uh. . . Sarah, could you show me that super-cool secret agent choke hold again?
[ترجمه ترگمان]سارا، میشه یه بار دیگه اون agent فوق سری رو بهم نشون بدی؟
[ترجمه گوگل]بله سارا، آیا میتوانی به من نشان دهی که این خنثی کننده خنک کننده فوق العاده خنک نگه داشتن دوباره؟
[ترجمه گوگل]بله سارا، آیا میتوانی به من نشان دهی که این خنثی کننده خنک کننده فوق العاده خنک نگه داشتن دوباره؟
13. He hit the secret agent on the jaw and completely laid him out.
[ترجمه ترگمان]او به مامور مخفی روی آرواره ضربه زد و کاملا او را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او به عامل محرمانه در فک افتاد و او را به طور کامل گذاشت
[ترجمه گوگل]او به عامل محرمانه در فک افتاد و او را به طور کامل گذاشت
14. It's another secret agent type of movie And the guy's very handsome and suave and devenear.
[ترجمه ترگمان]یه سری فیلم های مخفی دیگه است و این یارو خیلی خوش قیافه و مودب و مودب است
[ترجمه گوگل]این یکی دیگر از نوع سری فیلم است و این پسر بسیار خوش تیپ و لذت بخش و dvenear است
[ترجمه گوگل]این یکی دیگر از نوع سری فیلم است و این پسر بسیار خوش تیپ و لذت بخش و dvenear است
پیشنهاد کاربران
secret agent ( حقوق )
واژه مصوب: مأمور مخفی
تعریف: فردی که به جمع آوری اطلاعات محرمانۀ یک کشور و قرار دادن آن در اختیار کشور دیگر می پردازد|||متـ . جاسوس spy
واژه مصوب: مأمور مخفی
تعریف: فردی که به جمع آوری اطلاعات محرمانۀ یک کشور و قرار دادن آن در اختیار کشور دیگر می پردازد|||متـ . جاسوس spy
کلمات دیگر: