کلمه جو
صفحه اصلی

second guess


(عامیانه - تصمیم یا طرح یا عمل کسی را) پس از انجام مورد حدس و قیاس قرار دادن، بیرون گود ایستادن، از دور دست بر آتش داشتن، پیش بینی کردن

انگلیسی به فارسی

پیش بینی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: second-guesses, second-guessing, second-guessed
مشتقات: second-guesser (n.)
(1) تعریف: to criticize by using information that was not originally available.

(2) تعریف: to guess or predict a development, outcome, or action of.

- Economists rarely second-guess the stock market.
[ترجمه ترگمان] اقتصاددانان به ندرت بازار سهام را حدس می زنند
[ترجمه گوگل] اقتصاددانان به ندرت دوم بازار بورس را حدس می زنند

• if you second-guess someone, you think of different ways they could have done something after the event.

پیشنهاد کاربران

سرزنش کردن انتقاد کردن

کسی یا چیزی را زیر سوال بردن


کلمات دیگر: