کلمه جو
صفحه اصلی

unrivalled


بی مانند، بی نظیر

انگلیسی به فارسی

بیمانند،بی نظیر


بی رقیب، بی نظیر، بی همتا، عالی، بی تا


انگلیسی به انگلیسی

• having no competitor
if something is unrivalled, it is better than anything else of the same kind.

جملات نمونه

1. The grassland scenery of Tibet is unrivalled.
[ترجمه ترگمان]مناظر روستایی تبت از بی نظیری برخوردارند
[ترجمه گوگل]مناظر چمنزاری تبت دارای بی نظیری است

2. The orchestra is unrivalled in terms of technical mastery and sheer vitality.
[ترجمه ترگمان]این ارکستر از لحاظ مهارت تکنیکی و سرزندگی محض بی نظیر است
[ترجمه گوگل]ارکستر از لحاظ تسلط فنی و انعطاف پذیری بی نظیر است

3. He had an unrivalled knowledge of south Arabian society, religion, law and customs.
[ترجمه ترگمان]او دانش بی نظیری از جامعه عربی، مذهب، قانون و آداب و رسوم داشت
[ترجمه گوگل]او دانش بی نظیری از جامعه عرب، دین، قانون و آداب و رسوم داشت

4. The museum boasts an unrivalled collection of French porcelain.
[ترجمه ترگمان]این موزه دارای یک مجموعه بی نظیر از ظروف چینی فرانسوی است
[ترجمه گوگل]موزه دارای مجموعه ای بی نظیر از پرسلن فرانسوی است

5. The hotel enjoys an unrivalled position overlooking the lake.
[ترجمه ترگمان]هتل از موقعیت بی نظیری که مشرف به دریاچه است برخوردار است
[ترجمه گوگل]این هتل دارای یک موقعیت بی نظیر با منظره دریاچه است

6. His knowledge of ancient civilizations is unrivalled.
[ترجمه ترگمان]دانش او از تمدن های باستانی بی نظیر است
[ترجمه گوگل]دانش او از تمدن های باستانی بی نظیر است

7. The location by the loch was unrivalled.
[ترجمه ترگمان]مکان مورد نظر لاک، بی نظیر بود
[ترجمه گوگل]مکان توسط لوچ بی نظیر بود

8. Their designs and inscriptions, for instance, are an unrivalled source of systematic detail relating to political history, religion and culture.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، طراحی و نوشته های آن ها، منبع بی نظیری از جزئیات نظام مند مربوط به تاریخ سیاسی، دین و فرهنگ می باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، طرح ها و کتیبه های آنها یک منبع بی نظیر از جزئیات سیستماتیک مربوط به تاریخ سیاسی، مذهب و فرهنگ است

9. Our local guide will give us an unrivalled insight into places of interest and bird habitat.
[ترجمه ترگمان]راهنمای محلی ما به ما یک بینش بی نظیر را در مورد مکان های مورد علاقه و زیستگاه پرنده به ما خواهد داد
[ترجمه گوگل]راهنمای محلی ما یک بینش بی نظیر برای مکان های مورد علاقه و زیستگاه پرندگان به ما می دهد

10. Our countryside has unrivalled spectacle and variation within quite short distances.
[ترجمه ترگمان]حومه شهر ما در فواصل بسیار کوتاه نمایشی بی نظیر و انحرافی دارد
[ترجمه گوگل]حومه ما نمایش و غرور بی نظیری در فاصله بسیار کوتاهی دارد

11. Although he had an unrivalled ability to motivate players, Docherty's approach often bordered on theatre of cruelty.
[ترجمه ترگمان]اگرچه او توانایی بی نظیری برای انگیزه دادن به بازیکنان داشت، اما رویکرد Docherty اغلب با نمایش خشونت همراه بود
[ترجمه گوگل]اگرچه او توانایی بی نظیری برای انگیزه دادن به بازیکنان داشت، رویکرد دکستری اغلب در تئاتر ظلم و ستم محدود می شد

12. Its cabaret tradition and its popular music are unrivalled.
[ترجمه ترگمان]سنت کاباره و موسیقی محبوب آن بی نظیر است
[ترجمه گوگل]سنت کاباره آن و موسیقی محبوب آن بی نظیر است

13. Adjani is unrivalled when it comes to expressing violent pain without lapsing into pathos.
[ترجمه ترگمان]Adjani در هنگام بیان درد شدید بدون همه چیز در حالت رقت انگیز، بی نظیر است
[ترجمه گوگل]Adjani بی حد و حصر است، زمانی که آن را به بیان احساسات خشونت آمیز بدون کشیدن به پاتو

14. At night the floodlit buildings offer an unrivalled setting for all types of function.
[ترجمه ترگمان]در شب ساختمان های floodlit یک تنظیمات بی نظیر را برای همه انواع عملکرد ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]در شب، ساختمان های سیلاب یک محیط بی نظیر برای همه انواع تابع ارائه می دهند


کلمات دیگر: