فرمانده ثانی، معاون فرمانده
second in command
فرمانده ثانی، معاون فرمانده
انگلیسی به انگلیسی
• vice commander, executive officer
جملات نمونه
1. For twenty years he served the business as second in command to his father.
[ترجمه ترگمان]مدت بیست سال در خدمت پدرش بود
[ترجمه گوگل]برای بیست سال او کسب و کار دوم به فرمان پدرش
[ترجمه گوگل]برای بیست سال او کسب و کار دوم به فرمان پدرش
2. His second in command, another Syndicate expert, was assigned to a station in the quietest residential neighborhood in the city.
[ترجمه ترگمان]نفر دوم او در فرماندهی، یک متخصص اتحادیه دیگر، به یک ایستگاه در منطقه مسکونی quietest در شهر گماشته شد
[ترجمه گوگل]دومین فرمانده او، یکی دیگر از کارشناسان سندیکایی، به ایستگاه در ساکت ترین ساحلی مسکونی در شهر منتقل شد
[ترجمه گوگل]دومین فرمانده او، یکی دیگر از کارشناسان سندیکایی، به ایستگاه در ساکت ترین ساحلی مسکونی در شهر منتقل شد
3. Besne Irigollen was second in command of the municipal police at the time.
[ترجمه ترگمان]Besne Irigollen در آن زمان فرمانده پلیس شهرداری بود
[ترجمه گوگل]Besne Irigollen دومین بار در فرماندهی پلیس شهرداری بود
[ترجمه گوگل]Besne Irigollen دومین بار در فرماندهی پلیس شهرداری بود
4. Paine, the second in command, deputized for the Colonel.
[ترجمه ترگمان]پین دوم، دومی که در فرمان کلنل بود، برای سرهنگ دوم بود
[ترجمه گوگل]پین، دومین فرمانده، فرمانده کل قوا شد
[ترجمه گوگل]پین، دومین فرمانده، فرمانده کل قوا شد
5. She is second in command.
[ترجمه ترگمان]او در مقام دوم قرار دارد
[ترجمه گوگل]او دوم فرمان است
[ترجمه گوگل]او دوم فرمان است
6. His second in command, Lieutenant Colonel Clint Jones, seemed more conservative and skeptical of me, but we had a pleasant talk about his daughter, whom I had known and liked in Washington.
[ترجمه ترگمان]دوم، ستوان، سرهنگ کلینت جونز، از من محافظه کار و شکاک به نظر می رسید، اما در مورد دخترش، که من در واشنگتن می شناختم صحبت خوبی داشتیم
[ترجمه گوگل]دومین فرمانده، سرهنگ دوم کلینت جونز، به نظر من محافظهکارانهتر و مبهمتر از من بود، اما ما در مورد دخترش که من در واشنگتن شناختم و دوست داشتم صحبت میکردم
[ترجمه گوگل]دومین فرمانده، سرهنگ دوم کلینت جونز، به نظر من محافظهکارانهتر و مبهمتر از من بود، اما ما در مورد دخترش که من در واشنگتن شناختم و دوست داشتم صحبت میکردم
7. His second in command, General David Rodriguez, and U. S. Ambassador Karl Eikenberry are preparing to leave the country as well.
[ترجمه ترگمان]دومین فرمانده او، ژنرال دیوید رودریگز، و U اس سفیر کارل Eikenberry در حال آماده شدن برای ترک کشور است
[ترجمه گوگل]دومین فرماندهی او، ژنرال دیوید رودریگز، و کارل ایکنبری سفیر ایالات متحده در حال آماده شدن برای ترک کشور نیز هستند
[ترجمه گوگل]دومین فرماندهی او، ژنرال دیوید رودریگز، و کارل ایکنبری سفیر ایالات متحده در حال آماده شدن برای ترک کشور نیز هستند
8. Marcus Minucius his "Master of Horse" or second in command of all Roman forces, was eventually entrusted with dual-command with Fabius.
[ترجمه ترگمان]مارکوس Minucius، \"استاد اسب\" یا دوم فرماندهی همه نیروهای رومی، در نهایت با فابیوس فرمانده دوگانه شد
[ترجمه گوگل]مارکوس مینیکوس 'استاد اسب' یا دومین فرماندهی تمام نیروهای رومی، در نهایت به فرایند دوگانه با فابیوس سپرده شد
[ترجمه گوگل]مارکوس مینیکوس 'استاد اسب' یا دومین فرماندهی تمام نیروهای رومی، در نهایت به فرایند دوگانه با فابیوس سپرده شد
9. He is Optimus Prime's executive officer, second in command and has the honorable and rare task of being able to combine with him - redefining the term teamwork.
[ترجمه ترگمان]او افسر اجرایی اوپتیموس پرایم است، نفر دوم در فرماندهی و وظیفه بسیار نادر را دارد که بتواند با او ترکیب شود - بازتعریف اصطلاح کار گروهی
[ترجمه گوگل]او مدیر اجرایی Optimus Prime است که دومین فرمانده است و کار شایسته و نادرستی دارد که میتواند با او ترکیب کند - اصلاح اصطلاح کار گروهی
[ترجمه گوگل]او مدیر اجرایی Optimus Prime است که دومین فرمانده است و کار شایسته و نادرستی دارد که میتواند با او ترکیب کند - اصلاح اصطلاح کار گروهی
10. He added that Ayman al-Zawahiri, bin Laden's second in command, was also living in a house close by somewhere in the country's mountainous border regions.
[ترجمه ترگمان]او افزود که ایمن الظواهری دومین فرمانده بن لادن نیز در خانه ای نزدیک به جایی در مناطق مرزی کوهستانی کشور زندگی می کند
[ترجمه گوگل]وی افزود که ایمن الظواهری، دومین فرماندهی بن لادن، نیز در خانه ای نزدیک در مناطق مرزی کوهستانی کشور زندگی می کند
[ترجمه گوگل]وی افزود که ایمن الظواهری، دومین فرماندهی بن لادن، نیز در خانه ای نزدیک در مناطق مرزی کوهستانی کشور زندگی می کند
11. As the second in command, he pretends to be loyal to MEGATRON, but is always looking for an opportunity to weaken his leader's rule and take control of the DECEPTICONS.
[ترجمه ترگمان]در مقام دوم، او وانمود می کند که وفادار به MEGATRON است، اما همیشه به دنبال فرصتی برای تضعیف حاکمیت رهبر و کنترل of است
[ترجمه گوگل]به عنوان دومین فرمانده، وانمود می کند که به MEGATRON وفادار است، اما همیشه به دنبال فرصتی برای تضعیف حکومت رهبر خود و کنترل DECEPTICONS است
[ترجمه گوگل]به عنوان دومین فرمانده، وانمود می کند که به MEGATRON وفادار است، اما همیشه به دنبال فرصتی برای تضعیف حکومت رهبر خود و کنترل DECEPTICONS است
12. Scranton, along with being second in command of state government, was titular head of Pennsylvania's State Emergency Management Agency and Chairman of the State Civil Defense Council.
[ترجمه ترگمان]Scranton، همراه با مقام دوم در فرماندهی دولت ایالتی، ریاست آژانس مدیریت اضطراری ایالتی پنسیلوانیا و رئیس شورای دفاع مدنی کشور را بر عهده داشت
[ترجمه گوگل]اسکرانتون، همراه با دومین فرماندهی دولت ایالتی، ریاست اداره امور اضطراری دولتی پنسیلوانیا و رئیس شورای دفاع مدنی کشور بود
[ترجمه گوگل]اسکرانتون، همراه با دومین فرماندهی دولت ایالتی، ریاست اداره امور اضطراری دولتی پنسیلوانیا و رئیس شورای دفاع مدنی کشور بود
13. He became Mullah Omar's second in command just over a year ago, after Pakistani security forces jailed the previous No. Mullah Abdul Ghani Baradar.
[ترجمه ترگمان]او بیش از یک سال پیش پس از اینکه نیروهای امنیتی پاکستان ملا عبدالغنی برادر قبلی ملا عبدالغنی برادر را زندانی کردند، درست در یک سال پیش به فرماندهی ملا عمر تبدیل شد
[ترجمه گوگل]بعد از یک سال قبل، پس از آنکه نیروهای امنیتی پاکستان، شماره قبل، ملا عبدالغنی برادار را به زندان انداختند، او دومین فرمانده ملاعمر بود
[ترجمه گوگل]بعد از یک سال قبل، پس از آنکه نیروهای امنیتی پاکستان، شماره قبل، ملا عبدالغنی برادار را به زندان انداختند، او دومین فرمانده ملاعمر بود
14. Second in Command: His best friend.
[ترجمه ترگمان]دوم در فرمان: بهترین دوست او
[ترجمه گوگل]دوم در فرمان او بهترین دوست
[ترجمه گوگل]دوم در فرمان او بهترین دوست
15. He added that Ayman al-Zawahiri, bin Laden's second in command, was also living in a house somewhere in the country's mountainous border regions.
[ترجمه ترگمان]او افزود که ایمن الظواهری دومین فرمانده بن لادن نیز در خانه ای در مناطق مرزی کوهستانی این کشور زندگی می کند
[ترجمه گوگل]وی افزود که ایمن الظواهری، دومین فرمانده بن لادن، نیز در خانه ای در مناطق مرزی کوهستانی کشور زندگی می کند
[ترجمه گوگل]وی افزود که ایمن الظواهری، دومین فرمانده بن لادن، نیز در خانه ای در مناطق مرزی کوهستانی کشور زندگی می کند
کلمات دیگر: