غافلگیر کننده
unromantic
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of romantic.
• متضاد: romantic
• متضاد: romantic
• not romantic, unsentimental, not passionate, not amorous
جملات نمونه
1. The most illustrious committed unromantic suicides - more ovens, more tranquillizers.
[ترجمه ترگمان]مشهورترین خودکشی غیر رمانتیک - more بیشتر، tranquillizers بیشتر
[ترجمه گوگل]خودکشی های غیرمنتظره برجسته ترین افراد - کوره های بیشتر، آرامش بخش تر است
[ترجمه گوگل]خودکشی های غیرمنتظره برجسته ترین افراد - کوره های بیشتر، آرامش بخش تر است
2. There was a swift unromantic transition from the warm enclosed world of the aircraft to the hurly-burly of the airport.
[ترجمه ترگمان]انتقال رمانتیک سریع از دنیای گرم و پر از پرواز هواپیما به تنومند فرودگاه بود
[ترجمه گوگل]یک انتقال غیرمنتظره سریع از دنیای بسته گرم هواپیما به خشمگین شدن فرودگاه وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک انتقال غیرمنتظره سریع از دنیای بسته گرم هواپیما به خشمگین شدن فرودگاه وجود داشت
3. To exercise the ferret: to have sex. An unromantic male expression equating the penis with the aggressive, hyperactive animal and its well-known proclivity for wriggling into crevices and tunnels.
[ترجمه ترگمان] برای تمرین به راسو سکس داشتن یک چهره خالی مردانه، آلت تناسلی گاو وحشی و animal را که برای درهم شکستن سنگ ها و تونل ها آشنا شده بود، مقایسه کرد
[ترجمه گوگل]برای ورزش کردن سگ برای داشتن رابطه جنسی بیان مردانه غیرمنتظره معادل آلت تناسلی با حیوان پرخاشگر و پرخاشگر و شناختهشده آن برای تکان دادن به شکافها و تونلها
[ترجمه گوگل]برای ورزش کردن سگ برای داشتن رابطه جنسی بیان مردانه غیرمنتظره معادل آلت تناسلی با حیوان پرخاشگر و پرخاشگر و شناختهشده آن برای تکان دادن به شکافها و تونلها
4. I knew you would forget. You're so unromantic !
[ترجمه ترگمان]می دونستم که فراموش می کنی تو خیلی unromantic!
[ترجمه گوگل]می دانستم که فراموش می کنید تو خیلی غم انگیز هستی
[ترجمه گوگل]می دانستم که فراموش می کنید تو خیلی غم انگیز هستی
5. Sky: You make me sound so unromantic! I just thought we should save our money for travelling.
[ترجمه ترگمان]تو حالمو به هم می زنی من فقط فکر کردم که باید پولمون رو برای سفر ذخیره کنیم
[ترجمه گوگل]آسمان من را صدا می کند خیلی غرورآمیز! من فقط فکر کردم که باید پولمان را برای سفر صرف کنیم
[ترجمه گوگل]آسمان من را صدا می کند خیلی غرورآمیز! من فقط فکر کردم که باید پولمان را برای سفر صرف کنیم
6. An unromantic aide of Churchill said simply that she mixed "sex and politics".
[ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران غیر رمانتیک چرچیل به سادگی گفت که او \"سکس و سیاست\" را مخلوط کرده است
[ترجمه گوگل]یک دوست ناخوشایند چرچیل به سادگی گفت که او 'جنس و سیاست' را مخلوط کرده است
[ترجمه گوگل]یک دوست ناخوشایند چرچیل به سادگی گفت که او 'جنس و سیاست' را مخلوط کرده است
7. Despite the cold weather and the unromantic posts, parks in Beijing and across the country became hot matchmaking spots as aspiring married people flocked in to find their life mates.
[ترجمه ترگمان]علی رغم آب و هوای سرد و پسته ای غیر رمانتیک، پارک های آبی در پکن و سراسر کشور به دلیل ازدواج با افرادی که آرزو داشتند برای پیدا کردن mates زندگی خود را پیدا کنند، به نقاط ازدواج گرم تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]با وجود آب و هوای سرد و پست های غیرمنتظره، پارک ها در پکن و در سرتاسر کشور، نقاط ضعف و قوت پیدا می کنند، به عنوان افراد متاهل مشتاق برای پیدا کردن همسران خود زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]با وجود آب و هوای سرد و پست های غیرمنتظره، پارک ها در پکن و در سرتاسر کشور، نقاط ضعف و قوت پیدا می کنند، به عنوان افراد متاهل مشتاق برای پیدا کردن همسران خود زندگی می کنند
8. Baroness: Oh, how unromantic!
[ترجمه ترگمان]اوه، چقدر خالی بود!
[ترجمه گوگل]بارونس اوه، چقدر ناراحت کننده است!
[ترجمه گوگل]بارونس اوه، چقدر ناراحت کننده است!
9. A carpet costing around £33 per square yard may seem an unromantic substitute for a honeymoon.
[ترجمه ترگمان]هزینه یک فرش در هر یارد مربع می تواند جایگزین غیر رمانتیک برای ماه عسل به نظر برسد
[ترجمه گوگل]یک فرش که در حدود 33 پوند در هر مربع هزینه دارد، ممکن است یک جایگزین غریزی برای ماه عسل باشد
[ترجمه گوگل]یک فرش که در حدود 33 پوند در هر مربع هزینه دارد، ممکن است یک جایگزین غریزی برای ماه عسل باشد
10. Men don't settle down because of the right woman. They settle down because they are finally ready for it. Whatever woman they're dating when they get ready is the one they settle down with, not necessarily the best one or the prettiest, just the one who happened to be on hand when the time got to be right. Unromantic, but still true. Laurell K. Hamilton
[ترجمه ترگمان]مردها به خاطر زن درست و حسابی کار نمی کنند آن ها به این دلیل که بالاخره آماده ان هستند، آرام می گیرند هر زنی که آن ها وقتی آماده می شوند، تنها کسانی هستند که با آن ها زندگی می کنند، نه لزوما بهتر از یک یا زیباترین، فقط کسی که وقتی زمانش رسید، دست روی دست باشد unromantic \"، ولی هنوز حقیقت داره\" \" Laurell کی \" هامیلتون
[ترجمه گوگل]مردان به دلیل داشتن زن مناسب، ساکن نمی شوند آنها به دلیل اینکه در نهایت برای آن آماده می شوند، مرتفع می شوند هر زنی که هنگامی آماده می شود که دوستی می کند، آن فردی است که با آن روبرو می شود و نه لزوما بهترین یا عالی ترین، فقط کسی است که زمانی درست می شود که در دست باشد ناامید کننده، اما هنوز هم درست است لورل ک هامیلتون
[ترجمه گوگل]مردان به دلیل داشتن زن مناسب، ساکن نمی شوند آنها به دلیل اینکه در نهایت برای آن آماده می شوند، مرتفع می شوند هر زنی که هنگامی آماده می شود که دوستی می کند، آن فردی است که با آن روبرو می شود و نه لزوما بهترین یا عالی ترین، فقط کسی است که زمانی درست می شود که در دست باشد ناامید کننده، اما هنوز هم درست است لورل ک هامیلتون
11. I gradually become silent and frequently turn camera lens to some unromantic and puny things as if recording time.
[ترجمه ترگمان]به تدریج ساکت می شوم و اغلب لنز دوربین را به بعضی از چیزهای غیر رمانتیک و puny تبدیل می کنم، گویی که زمان ضبط می کند
[ترجمه گوگل]من به تدریج سکوت کردم و اغلب لنز دوربین را به برخی از چیزهای غیرمنتظره و ضعیف تبدیل می کنم مثل زمان ضبط
[ترجمه گوگل]من به تدریج سکوت کردم و اغلب لنز دوربین را به برخی از چیزهای غیرمنتظره و ضعیف تبدیل می کنم مثل زمان ضبط
12. The worst of having a romance of any kind is that it leaves one so unromantic.
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه داشتن عشقی که از هر نوع عشقی برخوردار است، این است که یک چنین رمانتیک را ترک می کند
[ترجمه گوگل]بدترین رمانتیک بودن هر نوع آن این است که آن را به طرز غیرمعمول برگرداند
[ترجمه گوگل]بدترین رمانتیک بودن هر نوع آن این است که آن را به طرز غیرمعمول برگرداند
13. Because, actually, she really wanted you to, but prompting is so unromantic, isn't it?
[ترجمه ترگمان]چون، در واقع، اون واقعا تو رو می خواست، اما prompting خیلی بی unromantic، نه؟
[ترجمه گوگل]از آنجا که، در واقع، او واقعا شما را می خواست، اما باعث می شود بسیار غیرمنتظره است، آیا این نیست؟
[ترجمه گوگل]از آنجا که، در واقع، او واقعا شما را می خواست، اما باعث می شود بسیار غیرمنتظره است، آیا این نیست؟
14. Why do you think blenders and toaster ovens are so notoriously unromantic?
[ترجمه ترگمان]به نظر شما چرا blenders و toaster خیلی رمانتیک هستند؟
[ترجمه گوگل]چرا شما فکر می کنید دیگهای بخار و کوره های توستر خیلی غم انگیز هستند؟
[ترجمه گوگل]چرا شما فکر می کنید دیگهای بخار و کوره های توستر خیلی غم انگیز هستند؟
کلمات دیگر: