غیر واقعی است
unrealized
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of realized.
• not fulfilled, not realized (also unrealised)
جملات نمونه
1. The city has unrealized tourist potential.
[ترجمه Faeq] این شهر پتانسیل گردشگری کشف نشده زیادی دارد.
[ترجمه ترگمان]این شهر پتانسیل گردشگری را نیافته است[ترجمه گوگل]این شهر پتانسیل توریستی غیرقابل تحملی دارد
2. Many a mother tries to act out her unrealized dreams through her daughter.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مادران سعی می کنند رویاهای تحقق نیافته خود را از طریق دختر خود انجام دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مادرها سعی می کنند از طریق دخترش رویاهای بی روحی خود را انجام دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مادرها سعی می کنند از طریق دخترش رویاهای بی روحی خود را انجام دهند
3. Next the unrealized plan for a full-length novel, Confession, which got switched to the shod Notes from Underground.
[ترجمه ترگمان]بعد از طرح unrealized برای یک رمان کامل، اعتراف، که به یادداشت های خود از خط زیرزمینی تغییر پیدا کرد
[ترجمه گوگل]بعد، برنامه غیرقابل تحقق برای یک رمان کامل، اعتراف، که به یادداشت یاد شده از Underground تغییر یافت
[ترجمه گوگل]بعد، برنامه غیرقابل تحقق برای یک رمان کامل، اعتراف، که به یادداشت یاد شده از Underground تغییر یافت
4. Such unrealized potentials exist everywhere, waiting for some one to capitalize on them.
[ترجمه ترگمان]چنین پتانسیل های unrealized در همه جا وجود دارند، و منتظر هستند تا کسی بر روی آن ها سرمایه گذاری کند
[ترجمه گوگل]چنین پتانسیل های غیرقابل تحقق در همه جا وجود دارد، انتظار می رود برخی از آنها بر روی آنها سرمایه گذاری کنند
[ترجمه گوگل]چنین پتانسیل های غیرقابل تحقق در همه جا وجود دارد، انتظار می رود برخی از آنها بر روی آنها سرمایه گذاری کنند
5. There are also others whose unrealized creativity only flowers in later life.
[ترجمه ترگمان]همچنین افراد دیگری نیز وجود دارند که خلاقیت unrealized تنها در زندگی بعدی گل دارند
[ترجمه گوگل]دیگران نیز وجود دارند که خلاقیت غیرقابل تحقق تنها در زندگی بعدا گل می دهد
[ترجمه گوگل]دیگران نیز وجود دارند که خلاقیت غیرقابل تحقق تنها در زندگی بعدا گل می دهد
6. A great resource often remained an unrealized potential for weeks or months after completion.
[ترجمه ترگمان]یک منبع عالی اغلب برای هفته ها یا ماه ها پس از تکمیل، یک پتانسیل تحقق نیافته باقی می ماند
[ترجمه گوگل]یک منبع عالی اغلب ظرف مدت چند هفته یا چند ماه پس از اتمام پتانسیل غیرقابل تحمل باقی می ماند
[ترجمه گوگل]یک منبع عالی اغلب ظرف مدت چند هفته یا چند ماه پس از اتمام پتانسیل غیرقابل تحمل باقی می ماند
7. Ideals and a vision of education's unrealized potential have to go hand in hand with pragmatism.
[ترجمه ترگمان]آرمان و دیدگاه پتانسیل تحقق نیافته از آموزش، باید با عملگرایی، دست به دست هم بدهند
[ترجمه گوگل]ایده آل و چشم انداز بالقوه بی نظیر آموزش و پرورش باید با روحیه عملگرایی کنار بیایند
[ترجمه گوگل]ایده آل و چشم انداز بالقوه بی نظیر آموزش و پرورش باید با روحیه عملگرایی کنار بیایند
8. Unrealized loss recognized when market value of long-term investments below their costs under the lower of cost or market valuation method.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن Unrealized زمانی که ارزش بازار سرمایه بلند مدت زیر هزینه های آن ها زیر قیمت کم تر یا روش ارزش گذاری بازار است، به رسمیت شناخته شد
[ترجمه گوگل]از دست دادن غیرقانونی هنگامی که ارزش بازار سرمایه گذاری های طولانی مدت کمتر از هزینه های آن است، کمتر از روش ارزیابی هزینه یا بازار شناخته شده است
[ترجمه گوگل]از دست دادن غیرقانونی هنگامی که ارزش بازار سرمایه گذاری های طولانی مدت کمتر از هزینه های آن است، کمتر از روش ارزیابی هزینه یا بازار شناخته شده است
9. A pile of unrealized losses at asset manager State Street Corp another blow to investor confidence.
[ترجمه ترگمان]انبوهی از خسارت های ناشی از تحقق نیافته در بخش دارایی مدیر دارایی ضربه دیگری به اعتماد سرمایه گذاران وارد می کند
[ترجمه گوگل]شمار تلفات غیرقابل تحملی در مدیر دارایی State Street Corp یکی دیگر از ضربه ها به اعتماد سرمایه گذاران است
[ترجمه گوگل]شمار تلفات غیرقابل تحملی در مدیر دارایی State Street Corp یکی دیگر از ضربه ها به اعتماد سرمایه گذاران است
10. An unrealized profit due to appreciation in value of something owned but not yet sold.
[ترجمه ترگمان]یک سود تحقق نیافته به دلیل قدردانی از ارزش چیزی که متعلق به آن است اما هنوز به فروش نرسیده است
[ترجمه گوگل]سود ناخالص به دلیل قدردانی در ارزش چیزی که متعلق به آن است اما هنوز فروخته نشده است
[ترجمه گوگل]سود ناخالص به دلیل قدردانی در ارزش چیزی که متعلق به آن است اما هنوز فروخته نشده است
11. Second, unrealized mark - to - market profits on the trading book, especially in illiquid instruments.
[ترجمه ترگمان]دوم، سود unrealized - to - بازار بر روی کتاب تجاری، به خصوص در ابزارهای illiquid
[ترجمه گوگل]دوم، سود ناخالص مارک به بازار در کتاب تجارت، به ویژه در ابزارهای غیر مالی
[ترجمه گوگل]دوم، سود ناخالص مارک به بازار در کتاب تجارت، به ویژه در ابزارهای غیر مالی
12. Unrealized passions lead to death faster than great failures.
[ترجمه ترگمان]سوداهای سرکش مرگ را سریع تر از شکست های بزرگ به مرگ می کشاند
[ترجمه گوگل]احساسات ناخوشایند منجر به مرگ سریع تر از شکست های بزرگ می شود
[ترجمه گوگل]احساسات ناخوشایند منجر به مرگ سریع تر از شکست های بزرگ می شود
13. It is your unrealized revenue and expenditure plans and other list receivable and accounts payable, and can you pay in the future should be made payable and receivable processing accordingly.
[ترجمه ترگمان]این همان درآمد حاصل از تحقق نیافته و حساب های دریافتنی و حساب های قابل پرداخت است، و در آینده نیز می توان در آینده به پردازش حساب های قابل پرداخت و حساب های دریافتنی پرداخت
[ترجمه گوگل]این درآمدها و برنامه های غیرقانونی درآمد شما و سایر لیست های قابل پرداخت و حساب های قابل پرداخت است و می توانید در آینده آن را پرداخت کنید و باید پردازش قابل پرداخت و پردازش پذیر را انجام دهید
[ترجمه گوگل]این درآمدها و برنامه های غیرقانونی درآمد شما و سایر لیست های قابل پرداخت و حساب های قابل پرداخت است و می توانید در آینده آن را پرداخت کنید و باید پردازش قابل پرداخت و پردازش پذیر را انجام دهید
14. The unamortized balance of unrealized finance income and the method used to allocate the unrealized finance income.
[ترجمه ترگمان]تعادل unamortized درآمد حاصل از تامین مالی تحقق نیافته و روش مورد استفاده برای تخصیص بودجه مالی تحقق نیافته
[ترجمه گوگل]توازن غیرمتمرکز درآمد مالی غیرقابل تحقق و روش مورد استفاده برای تخصیص درآمد مالی غیرقابل تحرک
[ترجمه گوگل]توازن غیرمتمرکز درآمد مالی غیرقابل تحقق و روش مورد استفاده برای تخصیص درآمد مالی غیرقابل تحرک
پیشنهاد کاربران
تحقق نیافته
غیرواقعی
کلمات دیگر: