غیب گویی، غیب بینی (clairvoyance هم می گویند)، روشن بینی، بصیرت، بینایی، دور بینی، نهان بینی، بسختی راه رفتن
second sight
غیب گویی، غیب بینی (clairvoyance هم می گویند)، روشن بینی، بصیرت، بینایی، دور بینی، نهان بینی، بسختی راه رفتن
انگلیسی به فارسی
غیب گویی، غیب بینی (clairvoyance هم میگویند)
دید دوم
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: second-sighted (adj.), second-sightedness (n.)
مشتقات: second-sighted (adj.), second-sightedness (n.)
• : تعریف: the alleged ability to witness faraway events and foresee the future; clairvoyance.
• sixth sense, foresight
if you say that someone has second sight, you mean that they are, or seem to be, able to see or know about things happening in another place or in the future.
if you say that someone has second sight, you mean that they are, or seem to be, able to see or know about things happening in another place or in the future.
مترادف و متضاد
extrasensory perception
Synonyms: clairvoyance, ESP, feyness, inner sense, insight, lucidity, precognition, prescience, sixth sense, the force, third eye
جملات نمونه
1. The idea had power and second sight.
[ترجمه ترگمان]این ایده قدرت و بینایی دوم را داشت
[ترجمه گوگل]ایده قدرت و دید دوم بود
[ترجمه گوگل]ایده قدرت و دید دوم بود
2. Sometimes Jean thought her daughter was fey, had second sight.
[ترجمه ترگمان]گاهی ژان فکر می کرد که دخترش در معرض دید دوم قرار دارد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ژان فکر میکرد دخترش کوچک است، دید دوم داشت
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ژان فکر میکرد دخترش کوچک است، دید دوم داشت
3. And now let's drill down into the second sight of Balaclava, after the amazing views – the so called "Object 825-GTS", former submarine repairing and equipping plant, situated underground.
[ترجمه ترگمان]و حالا اجازه دهید به دید دوم Balaclava، بعد از مناظر شگفت انگیز - یعنی \"شی ۸۲۵ - GTS\"، تعمیر زیردریایی سابق و تجهیز کارخانه، که در زیر زمین قرار دارد، تمرین کنید
[ترجمه گوگل]و اکنون، بعد از دیدگاه های شگفت انگیز - به اصطلاح 'Object 825-GTS'، تعمیر و نصب تجهیزات زیردریایی سابق، واقع در زیر زمین، به سمت دید دوم بالکلاوا بروید
[ترجمه گوگل]و اکنون، بعد از دیدگاه های شگفت انگیز - به اصطلاح 'Object 825-GTS'، تعمیر و نصب تجهیزات زیردریایی سابق، واقع در زیر زمین، به سمت دید دوم بالکلاوا بروید
4. My Mum must have second sight - she knew where I'd hidden the biscuits.
[ترجمه ترگمان]مادرم باید دید دیگری داشته باشد - او می دانست که کجا بیسکوئیت قایم کرده بودم
[ترجمه گوگل]مادر من باید دید دوم داشته باشد - او می دانست که من بیسکویت را پنهان کرده ام
[ترجمه گوگل]مادر من باید دید دوم داشته باشد - او می دانست که من بیسکویت را پنهان کرده ام
5. The man must have second sight to know our arrival.
[ترجمه ترگمان] اون مرد باید برای ورود ما چشم دوم داشته باشه
[ترجمه گوگل]مرد باید دید دوم را بداند که ما می خواهیم ورود کنیم
[ترجمه گوگل]مرد باید دید دوم را بداند که ما می خواهیم ورود کنیم
6. For my second sight of people, they ve more lifeblood than before.
[ترجمه ترگمان]برای دومین دیدار از مردم، آن ها از قبل خون حیاتی داشتند
[ترجمه گوگل]برای دیدگاه دوم مردم، آنها بیشتر از قبل زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]برای دیدگاه دوم مردم، آنها بیشتر از قبل زندگی می کردند
7. He believes that he has second sight.
[ترجمه ترگمان]اون معتقده که بینایی دوم داره
[ترجمه گوگل]او معتقد است که او دارای دید دوم است
[ترجمه گوگل]او معتقد است که او دارای دید دوم است
8. The only true love is love at first sight; second sight dispels it.
[ترجمه ترگمان]تنها عشق واقعی عشق در نگاه اول است، چشم دوم آن را می بیند
[ترجمه گوگل]تنها عشق واقعی عشق در نگاه اول است؛ دید دوم آن را تخریب می کند
[ترجمه گوگل]تنها عشق واقعی عشق در نگاه اول است؛ دید دوم آن را تخریب می کند
9. How did Vera discover she had this gift of second sight?
[ترجمه ترگمان]ورا متوجه شد که او این هدیه دوم را دارد؟
[ترجمه گوگل]چگونه ورا کشف کرد که او این هدیه از دید دوم بود؟
[ترجمه گوگل]چگونه ورا کشف کرد که او این هدیه از دید دوم بود؟
پیشنهاد کاربران
چشم برزخی، چشم پنهان
کلمات دیگر: