1. Modern cosmology believes the Universe to have come into existence about fifteen billion years ago.
[ترجمه ترگمان]کیهان شناسی مدرن معتقد است که جهان حدود پانزده میلیارد سال پیش به وجود آمده بود
[ترجمه گوگل]کیهان شناسی مدرن معتقد است که جهان در حدود پانزده میلیارد سال پیش وجود داشته است
2. Contemporary cosmology even suggests that the whole universe might have appeared out of the quantum vacuum: the ultimate free lunch.
[ترجمه ترگمان]کیهان شناسی معاصر حتی نشان می دهد که کل جهان ممکن است خارج از خلا کوانتومی باشد: نهار آزاد نهایی
[ترجمه گوگل]کیهان شناسی معاصر حتی نشان می دهد که کل جهان ممکن است از خلاء کوانتوم ظاهر نهایی نهایی ظاهر شده است
3. An alternative cosmology is the Hartle / Hawking model, which does not assume a background space-time in which the universe arises.
[ترجمه ترگمان]یک کیهان شناسی جایگزین، مدل Hartle \/ هاوکینگ است، که یک فضای پس زمینه را در نظر نمی گیرد که در آن جهان وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک کیهانشناسی جایگزین مدل هارتل / هاوکینگ است که فضای زمان را در نظر نمی گیرد که در آن جهان بوجود می آید
4. It amounts to a cosmology as hermetic as Blake's.
[ترجمه ترگمان]این کوه یخی به اندازه بلیک as (بلیک)به حساب می آید
[ترجمه گوگل]این به معنای کیهان شناختی است که بلیک را به عنوان مخفیانه به کار می برد
5. It is not only biology, but cosmology, physics and astronomy that presuppose a general evolutionary account of the cosmos.
[ترجمه ترگمان]این تنها زیست شناسی نیست، اما کیهان شناسی، فیزیک و ستاره شناسی که حساب تکاملی عمومی کیهان را پیش فرض کرده اند
[ترجمه گوگل]این نه تنها زیست شناسی است، بلکه کیهان شناسی، فیزیک و نجوم است که پیش بینی یک نظریه تکاملی کلی از کیهان است
6. On cosmology he generally followed Tycho Brahe, whose scheme he reproduced in diagrammatic form.
[ترجمه ترگمان]در کیهان شناسی به طور کلی از تیکو براهه پیروی کرد که طرح آن به شکل diagrammatic ساخته شد
[ترجمه گوگل]در کیهان شناسی او به طور کلی از Tycho Brahe پیروی کرد، طرحش که در شکل نمودار بازتولید شده بود
7. So this is Democritus' cosmology - a universe ruled largely by chance.
[ترجمه ترگمان]پس این Democritus کیهان شناسی است - جهان به طور عمده به وسیله شانس حکومت می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین این کیهان شناسی دموکریت است - جهان که عمدتا تصادفی است
8. Cosmology: The study of the physical universe considered as a totality of phenomena in time and space.
[ترجمه ترگمان]کیهان شناسی: مطالعه جهان فیزیکی به عنوان یک کلیت از پدیده در زمان و فضا در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]کیهان شناسی مطالعه جهان فیزیکی به عنوان مجموعی از پدیده ها در زمان و فضا در نظر گرفته شده است
9. His other scientific interests concern cosmology and high - energy astrophysics.
[ترجمه ترگمان]علایق پژوهشی دیگر او کیهان شناسی و فیزیک نجومی است
[ترجمه گوگل]سایر علایق علمی او به کیهانشناسی و استروفی فیزیک انرژی بالا مربوط است
10. The dynamic model of phase transition in string cosmology is studied in this paper. The superstring phase transition and QCD phase transition in early universe are analysed.
[ترجمه ترگمان]مدل دینامیک انتقال فاز در کیهان شناسی رشته در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است گذار فاز superstring و گذار فاز QCD در جهان ابتدایی تحلیل می شوند
[ترجمه گوگل]مدل پویا انتقال فاز در کیهانشناسی رشته در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است انتقال فاز ابررسانایی و انتقال فاز QCD در جهان اولیه تحلیل می شود
11. It is set up by the Cosmology Group of the National Astronomical Observatory of China.
[ترجمه ترگمان]آن توسط گروه کیهان شناسی رصدخانه ملی اخترشناسی در چین تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]این مجموعه توسط گروه کیهان شناسی رصدخانه ملی نجوم چین راه اندازی شده است
12. Puranic cosmology describes numerous worlds, planets and planes of existence (loka).
[ترجمه ترگمان]کیهان شناسی Puranic از جهان های مختلف، سیارات و صفحات وجود (loka)را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]کیهان شناسی Puranic جهان ها، سیارات و هواپیما های موجود را توصیف می کند (لکا)
13. From this demotion, the modern age came to feel severed from cosmology as no other culture had ever felt before.
[ترجمه ترگمان]از این تنزل رتبه، عصر مدرن کم کم از کیهان شناسی جدا شد چون هیچ فرهنگ دیگری قبلا احساس نکرده بود
[ترجمه گوگل]از این تخفیف، عصر مدرن به نظر می رسد از کیهانشناسی جدا شده است، زیرا هیچ فرهنگ دیگر تا کنون احساس آن را ندیده بود
14. Religion is part of the human make-up. It's also part of our cultural and intellectual history. Religion was our first attempt at literature, the texts, our first attempt at cosmology, making sense of where we are in the universe, our first attempt at health care, believing in faith healing, our first attempt at philosophy. Christopher Hitchens
[ترجمه ترگمان]مذهب بخشی از تشکیل انسان است این بخشی از تاریخ فرهنگی و عقلانی ما نیز هست دین اولین تلاش ما در ادبیات، متون، اولین تلاش ما در کیهان شناسی، اولین تلاش برای مراقبت بهداشتی، اعتقاد به بهبود ایمان، اولین تلاش ما در فلسفه است کریستوفر Hitchens
[ترجمه گوگل]دین بخشی از ساختار انسان است این نیز بخشی از تاریخ فرهنگی و فکری ما است اولین تلاش ما در ادبیات، متون، اولین تلاش ما در جهان شناسی، شناخت دین، شناخت جایی است که ما در جهان هستیم، اولین تلاش ما برای مراقبت های بهداشتی، اعتقاد به بهبود در ایمان، اولین تلاش ما در فلسفه کریستوفر هیتچنز