آشام بدست آوردن جرعه می طلبیدن
جرعه یافتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جرعه یافتن. [ ج ُ ع َ / ع ِ ت َ ] ( مص مرکب ) آشام بدست آوردن. جرعه می طلبیدن :
خورشید خاک شد ز پی جرعه یافتن
آن دم که جام جام کشیدن بصبحگاه.
خورشید خاک شد ز پی جرعه یافتن
آن دم که جام جام کشیدن بصبحگاه.
خاقانی.
کلمات دیگر: