1. full fathom five thy father lies . . .
(شکسپیر) پدرت در عمق 35 متری مدفون است . . .
2. his motives are difficult to fathom
درک انگیزه های او مشکل است.
3. a gesture whose import we could not fathom
حرکتی که معنای آنرا نتوانستیم دریابیم
4. ever since the dawn of history, man has tried to fathom the universe
از بدو تاریخ تاکنون بشر کوشیده است که از دنیا سردر بیاورد.
5. He couldn't fathom out what the man could possibly mean.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست درک کند که این مرد چه معنایی می تواند داشته باشد
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست چیزی را که انسان احتمالا به این معنی می دانست نفهمد
6. It is hard to fathom the pain felt at the death of a child.
[ترجمه ترگمان]درک درد در مرگ یک کودک سخت است
[ترجمه گوگل]دشوار است که احساس درد در اثر مرگ یک کودک را فهمیده شود
7. For years people have been trying to fathom the mysteries of the whale's song.
[ترجمه ترگمان]سال ها است که مردم سعی می کنند اسرار آمیزه وال را درک کنند
[ترجمه گوگل]سالهاست که مردم تلاش کرده اند تا اسرار آهنگ های نهنگ را درک کنند
8. I can't fathom her out — she says one thing then does another.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم او را درک کنم - او می گوید: پس یه چیز دیگه هم هست
[ترجمه گوگل]من نمی توانم او را فهمیده باشم - او می گوید یک چیز دیگر، دیگر کار دیگری می کند
9. I still can't fathom out what she meant.
[ترجمه ترگمان]هنوز نمی توانم بفهمم منظور او چیست
[ترجمه گوگل]من هنوز نمیتوانم آنچه را که به معنای آن است فهم کنم
10. I can't fathom her at all.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم او را درک کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم او را درک کنم
11. Mark couldn't fathom why she resented him so much.
[ترجمه ترگمان]مارک نمی توانست درک کند که چرا این قدر از او بدش می آمد
[ترجمه گوگل]مارک نمیتوانست فهمید چرا او از او بسیار متنفر بود
12. I can't fathom what you really meant.
[ترجمه ترگمان]من نمی فهمم منظورت چیه
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم آنچه را که واقعا به معنای آن بود، فهمیدم
13. I really couldn't fathom what Steiner was talking about.
[ترجمه ترگمان]واقعا نمی توانستم بفهمم Steiner درباره چی حرف می زد
[ترجمه گوگل]من واقعا نمیتوانستم آنچه را که در مورد استینر صحبت میکردم فهمیدم
14. They want to fathom into this matter.
[ترجمه ترگمان]اونا میخوان این مساله رو درک کنن
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند این موضوع را درک کنند
15. Can you fathom out her intentions?
[ترجمه ترگمان]میتونی نیت اون رو بفهمی؟
[ترجمه گوگل]آیا میتوانی از نیت او اطمینان حاصل کنی؟
16. Do not waste valuable height trying to fathom out how to get down in an unsuitable field.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع با ارزش را هدر ندهید و سعی کنید بفهمید که چطور در یک میدان نامناسب پیاده شوید
[ترجمه گوگل]هزینه ارزشمند را از دست ندهید، در تلاش برای فهمیدن چگونگی دستیابی به یک میدان نامناسب