کلمه جو
صفحه اصلی

debug


حشره زدایی کردن، (برنامه ی کامپیوتر و غیره ـ یافتن و از بین بردن عیوب و خطاها و اجزای خراب) عیب زدایی کردن، اشکال زدایی کردن

انگلیسی به فارسی

اشکال‌زدایی کردن


اشکال زدایی، اشکال زدایی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: debugs, debugging, debugged
(1) تعریف: (informal) to eliminate errors or malfunctioning parts in, esp. computer programs and computers or other complex electronic systems.

(2) تعریف: to remove or disable secret microphones in.

- We first debugged the meeting room. (Cf. bug.).
[ترجمه ترگمان] اول به اتاق جلسه رفتیم (Cf)bug)
[ترجمه گوگل] ما برای اولین بار در جلسه اتاق نشستیم (Cf اشکال)

(3) تعریف: to eliminate insects from.

• remove errors, refine; remove bugs, correct malfunctions (computers)
when you debug a computer program, you look for the faults in it and correct them so that it will run properly.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] اشکال زدایی ؛ اشکال زدائی کردن - اشکال زدایی، رفع اشکال - حذف اشتباهات از برنامه . معمولاً در برنامه های پیچیده، تصحیح اشتباهات زمان بسیار طولانی می خواهد، از این رو نوشتن آنها زمان کمتری را صرف می کند . در ( PC-DOS ) MS-DOS، فرمان debug به شما امکان می دهد تا محتویات حافظه را دستکاری کرده و قطاع های دیسک را اسلاح کنید . برای استفاده ی بهینه از فرمان debug، آگاهی قابل ملاحظه از برنامه نویسی زبان ماشین ضروروی است . برنامه های عیب یابی وجود دارند که اصل برنامه ی منبع و همچنین کد ماشین را نشان می دهند. نگاه کنید به symbolic debugger .
[برق و الکترونیک] اصلاح ( خطا )
[ریاضیات] تصحیح اشتباهات، اشکالزدایی، خطایابی، برطرف کردن اشکالات، عیب
[آب و خاک] اشکال زدائی کردن

مترادف و متضاد

troubleshoot


Synonyms: adjust, correct, fix, iron out, remedy, remove errors, repair, sort out, straighten out, unravel, unscramble, untangle, work the bugs out of


جملات نمونه

1. The new rocket was extensively tested and debugged by the army.
[ترجمه ترگمان]موشک جدید به طور گسترده توسط ارتش مورد آزمایش و آزمایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این موشک جدید به طور گسترده مورد آزمایش قرار گرفته و توسط ارتش نابود شده است

2. The computerman debugged the computer programme.
[ترجمه ترگمان]برنامه کامپیوتری programme برنامه کامپیوتری را اجرا می کند
[ترجمه گوگل]Computerman برنامه کامپیوتری را برطرف کرد

3. Security officers had debugged the room before the meeting.
[ترجمه ترگمان]افسران امنیتی قبل از جلسه اتاق را ترک کرده بودند
[ترجمه گوگل]مأموران امنیتی قبل از جلسه اتاق را به هم ریختند

4. The place has been completely debugged.
[ترجمه ترگمان]این مکان کاملا debugged بوده است
[ترجمه گوگل]مکان کاملا برطرف شده است

5. Remember, debugging is the art of taking bugs out-programming is the art of putting them in.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که اشکال زدایی هنر عکاسی از حشرات است - که هنر قرار دادن آن ها در آن است
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، اشکال زدایی هنر اختراع است که برنامه نویسی هنر است که آنها را در بر می گیرد

6. Different character sets Application debugging facilities include transaction dumps, system traces, and the famed Animator source code debugger.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های مختلف مجموعه امکانات اشکال زدایی کاربردی عبارتند از: انبارها، مسیرهای سیستم، و کد منبع معروف Animator famed
[ترجمه گوگل]مجموعه کاراکترهای مختلف برنامه های کاربردی اشکالزدایی عبارتند از dispatched transactions، ردیابی سیستم ها و اشکال زدایی کد منبع Animator معروف

7. The debuggers allow users to download and debug source code in real-time.
[ترجمه ترگمان]debuggers به کاربران این امکان را می دهد که کد منبع debug را در زمان واقعی دانلود کنند
[ترجمه گوگل]Debuggers به ​​کاربران اجازه می دهد که کد منبع را در زمان واقعی دانلود و اشکال زدایی کنند

8. Since no external coding is required, only minimal debugging and testing are required for application generation, according to the company.
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که هیچ کد خارجی مورد نیاز نیست، تنها حداقل عیب یابی و آزمایش برای تولید نرم افزار مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]از آنجا که هیچ کدام از برنامه های خارجی مورد نیاز نیست، تنها برای تولید نرم افزار، اشکال زدایی و تست حداقل لازم است

9. They can check syntax and access object while debugging.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند به هنگام رفع اشکال، نحو و اهداف دسترسی را بررسی کنند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند نحو و دسترسی به شی را در هنگام اشکالزدایی بررسی کنند

10. His job was to debug and secure the house before carrying out surveillance and information retrievals of the highest order.
[ترجمه ترگمان]وظیفه او این بود که قبل از این که مراقب اوضاع و احوال باشد، خانه را امن و امان نگه دارد
[ترجمه گوگل]کار او این بود که قبل از انجام نظارت و بازیابی اطلاعات از بالاترین سطح، خانه را خلع سلاح کند و امن کند

11. VM's TRACE command offers a convenient way to debug the entire Linux system.
[ترجمه ترگمان]فرمان TRACE حافظه مجازی یک راه مناسب برای رفع کل سیستم لینوکس ارائه می کند
[ترجمه گوگل]دستور TRM VM یک راه مناسب برای اشکالزدایی کل سیستم لینوکس را ارائه می دهد

12. WH _ DEBUG : Installs a hook procedure useful for debugging other hook procedures.
[ترجمه ترگمان]WH _: استفاده از یک روش هوک برای اشکال زدایی دیگر روش ها مفید است
[ترجمه گوگل]WH _ DEBUG: نصب یک روش قلاب مفید برای اشکال زدایی روش های دیگر قلاب

13. A collection of functions including app, debug and error.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از توابع شامل برنامه ها، اشکال زدایی و خطا
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از توابع از جمله برنامه، اشکال زدایی و خطا

14. The fourth chapter presents the debug strategy and test methods of the system.
[ترجمه ترگمان]فصل چهارم استراتژی عیب یابی و روش های تست سیستم را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]فصل چهارم استراتژی اشکالزدایی و روشهای آزمون سیستم را ارائه می دهد

پیشنهاد کاربران

باگ به معنی خطا یا همون ارور در دنیای دیجیتال است و دیباگ به معنی اشکال زدایی یا همون فهمیدن اشکال اون دیوایس ( ابزار دیجیتال یا همون گوشی یا لب تاب ) هست که به اون فردی که اشکال زدایی میکند دیباگر گویند. با تشکر.

debug ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اِشکال‏زدایی کردن
تعریف: عمل یافتن و رفع اِشکال برنامه


کلمات دیگر: