1. bankruptcy made him cynical about everything and everyone
ورشکستگی او را نسبت به همه چیز و همه کس دژمان کرد.
2. the bankruptcy of the company has become not only possible but also probable
ورشکستگی شرکت نه تنها ممکن بلکه محتمل هم شده است.
3. the bankruptcy of their foreign policy
ورشکستگی سیاست خارجی آنها
4. to declare bankruptcy
اعلام ورشکستگی کردن
5. overspending will lead to bankruptcy
ولخرجی به ورشکستگی منجر خواهد شد.
6. the company verges to bankruptcy
شرکت رو به ورشکستگی می رود.
7. a quagmire of debts and bankruptcy
منجلاب قرض و ورشکستگی
8. some factories survived and others went into bankruptcy
برخی کارخانه ها دوام آوردند و بقیه ورشکست شدند.
9. at this rate, we will have to declare bankruptcy
اگر این وضع پیش برود مجبور خواهیم شد اعلام ورشکستگی بکنیم.
10. he saved the company from the brink of bankruptcy
او شرکت را از آستانه ی ورشکستگی نجات داد.
11. he borrowed more money in order to stave off bankruptcy
برای جلوگیری از ورشکستگی پول بیشتری قرض کرد.
12. Many established firms were facing bankruptcy.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت های تاسیس شده با ورشکستگی مواجه هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکتهای تاسیس شده با ورشکستگی روبرو بودند
13. Bankruptcy is a common phenomenon in an economic recession.
[ترجمه ترگمان]Bankruptcy پدیده ای رایج در رکود اقتصادی است
[ترجمه گوگل]ورشکستگی یک پدیده رایج در رکود اقتصادی است
14. The company landed up in bankruptcy for lack of funds.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به دلیل کمبود بودجه در ورشکستگی به زمین نشست
[ترجمه گوگل]این شرکت به دلیل کمبود بودجه در ورشکستگی قرار گرفت
15. The economy slid further into bankruptcy when several foreign banks called in unpaid loans.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد در زمانی که چندین بانک خارجی وام های پرداخت نشده را درخواست کردند، دچار ورشکستگی شد
[ترجمه گوگل]وقتی چندین بانک خارجی وام های پرداخت نشده را خواستار شدند ، اقتصاد به ورشکستگی بیشتر کشید
16. His failure knelled the bankruptcy of the company.
[ترجمه ترگمان]شکست او باعث ورشکستگی این شرکت شد
[ترجمه گوگل]عدم موفقیت وی ورشکستگی شرکت را به زانو درآورد
17. It is the only country to have declared bankruptcy.
[ترجمه ترگمان]این تنها کشوری است که اعلام ورشکستگی کرده است
[ترجمه گوگل]این تنها کشوری است که اعلام ورشکستگی کرده است
18. The club faced bankruptcy until a wealthy local businessman bailed them out.
[ترجمه ترگمان]این باشگاه با ورشکستگی مواجه شد تا اینکه یک تاجر ثروتمند محلی آن ها را آزاد کرد
[ترجمه گوگل]این باشگاه با ورشکستگی روبرو شد تا اینکه یک تاجر ثروتمند محلی آنها را وثیقه داد