1. gain access (to)
دسترسی پیدا کردن
2. he has access to some of the best physicians
او به برخی از بهترین دکترها دسترسی دارد.
3. a country with no access to the sea
کشوری که راه به دریا ندارد.
4. security clearance of those with access to secret atomic information
تایید صلاحیت امنیتی کسانی که به اطلاعات محرمانه ی اتمی دسترسی دارند
5. Only authorized personnel have access to the computer system.
[ترجمه ترگمان]تنها پرسنل مجاز به سیستم کامپیوتر دسترسی دارند
[ترجمه گوگل]فقط پرسنل مجاز به سیستم کامپیوتری دسترسی دارند
6. Dropped kerbs make wheelchair access easier.
[ترجمه ترگمان]او نیاز به دسترسی به صندلی چرخدار را آسان تر کرد
[ترجمه گوگل]محدودیت های کاهش یافته، دسترسی آسان به صندلی چرخدار را آسان می کند
7. They now have access to the mass markets of Japan and the UK.
[ترجمه ترگمان]آن ها اکنون به بازارهای انبوه ژاپن و بریتانیا دسترسی دارند
[ترجمه گوگل]آنها اکنون به بازارهای جمعی ژاپن و انگلیس دسترسی دارند
8. The software enables you to access the Internet in seconds.
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار به شما این امکان را می دهد که در عرض چند ثانیه به اینترنت دسترسی داشته باشید
[ترجمه گوگل]این نرم افزار به شما امکان می دهد تا در عرض چند ثانیه به اینترنت دسترسی پیدا کنید
9. The hotel has exclusive access to the beach.
[ترجمه ترگمان]این هتل دسترسی انحصاری به ساحل دارد
[ترجمه گوگل]این هتل دسترسی منحصر به فرد به ساحل دارد
10. A child's access to schooling varies greatly from area to area.
[ترجمه ترگمان]دسترسی یک کودک به مدرسه به شدت از ناحیه به منطقه متفاوت است
[ترجمه گوگل]دسترسی کودک به تحصیل در مناطق مختلف به شدت متفاوت است
11. The only access to the city is across the bridge.
[ترجمه Macani girl] تنها راه دسترسی به شهر این پل است
[ترجمه ترگمان]تنها دسترسی به شهر از طریق پل است
[ترجمه گوگل]تنها دسترسی به شهر در سراسر پل است
12. Does the theatre have disabled access?
[ترجمه ترگمان]آیا تئاتر دسترسی معلولین را از دست داده است؟
[ترجمه گوگل]آیا تئاتر دسترسی غیر فعال شده است؟
13. The company provides cheap Internet access. In addition, it makes shareware freely available.
[ترجمه ترگمان]این شرکت دسترسی به اینترنت ارزان را تامین می کند علاوه بر این، shareware را به راحتی در دسترس قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت دسترسی ارزان به اینترنت را فراهم می کند علاوه بر این، نرم افزار به صورت رایگان در دسترس است
14. Disabled visitors are welcome; there is good wheelchair access to most facilities.
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان معلول خوشامد می گویند؛ دسترسی چرخدار مناسب به اغلب امکانات وجود دارد
[ترجمه گوگل]بازدید کنندگان غیرفعال خوش آمدید؛ دسترسی آسان به صندلی چرخدار به اکثر امکانات وجود دارد
15. There is no access to the street through that door.
[ترجمه ترگمان]هیچ دسترسی به خیابان از اون در وجود نداره
[ترجمه گوگل]از طریق آن درب دسترسی به خیابان وجود ندارد
16. The diploma course would offer remote access to course materials via the Internet's world wide web.
[ترجمه ترگمان]این دوره دیپلم، دسترسی از راه دور را به مطالب درسی از طریق وب گسترده جهانی اینترنت عرضه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دوره دیپلم دسترسی از راه دور به مواد آموزشی را از طریق وب جهانی اینترنت ارائه می دهد
17. The police gained access through a broken window.
[ترجمه ترگمان]پلیس از پنجره شکسته وارد شد
[ترجمه گوگل]پلیس از طریق یک پنجره شکسته دسترسی پیدا کرد
18. I had access to a wide range of documents which corroborated the story.
[ترجمه ترگمان]من به طیف وسیعی از اسنادی که این داستان را تایید می کند دسترسی داشتم
[ترجمه گوگل]من به طیف وسیعی از اسناد دسترسی داشتم که این داستان را تأیید میکرد