1. For example, a salt marsh, cold soil.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک باتلاق نمک و خاک سرد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، نمک خاکستری، خاک سرد
2. You play over a salt marsh, or bayou, from tee to green.
[ترجمه ترگمان]شما بر روی یک مرداب نمک یا bayou، از tee تا سبز بازی می کنید
[ترجمه گوگل]شما بیش از یک نمک شور، یا bayou، از tee به سبز بازی می کنید
3. Miles of salt marsh stretched before us, reaching to the shores of the River Severn.
[ترجمه ترگمان]چند مایل از مرداب نمک در مقابل ما دراز کشیده و به سواحل رودخانه سه ورت چنگ زده بودند
[ترجمه گوگل]مایل های نمکی مورچه پیش از ما کشیده شده و به سواحل رودخانه Severn رسیده است
4. A short-eared owl beat low over the salt marsh on long rounded wings.
[ترجمه ترگمان]یک جغد گوش دار با بال های بلندی که بال گرد بود بر روی مرداب نمک زده بود
[ترجمه گوگل]یک جغد کوتاه گوشه پایین بر روی نمک شور در بال های دور گردن پایین
5. Here is Doty describing a salt marsh near his Provincetown, Mass., home.
[ترجمه ترگمان]اینجا Doty است که مرداب نمک نزدیک Provincetown را شرح می دهد, خانه
[ترجمه گوگل]در اینجا Doty یک نمک نمکی را در نزدیکی Provincetown، Mass, Home نشان می دهد
6. They have created an experimental salt marsh by allowing coastal farmland at Northey Island in Essex to be flooded.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک باتلاق نمک آزمایشی را با اجازه دادن به زمین های کشاورزی در جزیره Northey در اسکس ایجاد کردند تا سیل زده شود
[ترجمه گوگل]آنها با استفاده از زمین های زراعی ساحلی در جزیره نورته ای در اسکس سیل یک نمک جنگلی تجربی ایجاد می کنند
7. Channels and salt marsh, reed beds and pools, shingle and fore shore.
[ترجمه ترگمان]مرداب و آب شور، beds و برکه های آب، ساحل شنی و ساحل شنی در پیش داشتند
[ترجمه گوگل]کانال ها و نمک مورچه، تختخواب های ریحان و استخر ها، سیلندر و ساحل پیشانی
8. Some of those species on the upland and salt marsh areas are Canada Geese, Yellow, Common Yellowthroat and Redstart warblers, Osprey, Oystercatchers, Willets, and Tree Sparrow.
[ترجمه ترگمان]برخی از این گونه ها در جنگل های کوهستانی و salt کانادا عبارتند از کانادا Geese، زرد، Yellowthroat و Redstart warblers، osprey، Oystercatchers، Willets و درخت گنجشک
[ترجمه گوگل]برخی از این گونه ها در حوزه های بلند و مراتع مانند دریای کانادا، گوزن زرد، زردآلو معمولی و سرخ مایل به قرمز سرخ مایل به قرمز، Osprey، Oystercatchers، Willets و Tree Sparrow هستند
9. The word kavir is Persian for salt marsh.
[ترجمه ترگمان]کلمه kavir برای مرداب نمک فارسی است
[ترجمه گوگل]کلمه کویر فارسی است برای نمک شور
10. The restoration of a habitat of salt marsh grasses and shallow estuarine waters along the park's edge allows visitors the opportunity to appreciate the area's marine ecology and wildlife.
[ترجمه ترگمان]احیای زیستگاه علف های هرز و آب های کم عمق در امتداد لبه پارک به بازدیدکنندگان این امکان را می دهد که از محیط زیست دریایی و حیات وحش منطقه تقدیر و تشکر کنند
[ترجمه گوگل]احیای زیستگاه های گیاهان نمکی و آب های زیرزمینی استوار در امتداد لبه پارک به بازدیدکنندگان این امکان را می دهد که از محیط زیست و حیات وحش دریایی منطقه قدردانی کنند
11. Sea-level rise also threatens coastal wetlands, including salt marsh habitats and mangroves, adding to threats to these ecologically valuable areas by human actions.
[ترجمه ترگمان]افزایش سطح دریا همچنین سرزمین های ساحلی را تهدید می کند، از جمله زیستگاه های آب شور و درخت مانگرو، و اضافه کردن تهدیدات به این مناطق با ارزش اکولوژیکی به وسیله اقدامات انسانی
[ترجمه گوگل]افزایش سطح دریا همچنین تالاب های ساحلی، از جمله زیستگاه های شور نمکی و مانگرو ها را تهدید می کند و با اقدامات انسانی به تهدیدات این مناطق به ارزش های محیط زیست افزوده می شود
12. More recent data from Australia suggest that salt marsh mosquitoes test positive for M. ulcerans DNA, although transmission by this type of mosquito has not been established.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات جدیدتر از استرالیا حاکی از آن است که پشه marsh نمک را برای M آزمایش می کند اگر چه انتقال از طریق این نوع پشه برقرار نشده است
[ترجمه گوگل]اطلاعات جدید اخیر از استرالیا نشان می دهد که پشه های نمکی خاکستری برای DNA M ulcerans مثبت را آزمایش می کنند، اگر چه انتقال این نوع پشه ها ثابت نشده است
13. This is a stretch of salt marsh, it can grow nothing.
[ترجمه ترگمان]این قسمتی از باتلاق نمک است که هیچ چیز نمی تواند رشد کند
[ترجمه گوگل]این کشش از نمک شور است، می تواند هیچ چیز رشد کند
14. A salt marsh, spring, pond, or lake.
[ترجمه ترگمان]یک باتلاق نمک، بهار، دریاچه یا دریاچه
[ترجمه گوگل]یک نمک جنگلی، بهار، حوضچه یا دریاچه
15. This paper used the intertidal sediments and salt marsh plant Suaeda heteroptera as materials to study the plant - microbial remediation of POPs contaminated sediments.
[ترجمه ترگمان]این مقاله از رسوبات intertidal و گیاه مرداب نمک به عنوان مواد برای بررسی اصلاح میکروبی گیاهی رسوبات آلوده شده استفاده کرد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، از رسوبات بین دهلیزی و گیاه شور نماتیک سوآدا هتروپترا به عنوان مواد مورد استفاده برای بازآرایی گیاهان - میکروبی رسوبات آلوده به POPs استفاده شده است