کلمه جو
صفحه اصلی

head wind


معنی : باد مخالف، باد روبرو
معانی دیگر : (بادی که مخالف جهت حرکت هواپیما یا کشتی و غیره می وزد) باد مخالف، باد ناهمسو، کژوژ، باد روبرو، باد مخالف

انگلیسی به فارسی

باد روبرو، باد مخالف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a wind that blows opposite to the course of a ship, aircraft, or the like.

• wind which blows from the direction in which a ship or aircraft is moving
wind blowing opposite the course of a moving object (ship, airplane, etc.)
a headwind is a wind blowing in the opposite direction to the way you are moving.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پیش پیچ - جلو پیچ
[آب و خاک] وزش باد از روبرو

مترادف و متضاد

باد مخالف (اسم)
crosswind, headwind

باد روبرو (اسم)
headwind

جملات نمونه

1. The headwind chapped the cyclist's lips.
[ترجمه ترگمان]The لبه ای دوچرخه سوار را ترک کرد
[ترجمه گوگل]سر جلوی چشم دوچرخه سوار شد

2. The runners had to battle against a stiff/strong headwind.
[ترجمه ترگمان]دوندگان مجبور شدند با یک headwind محکم و محکم مبارزه کنند
[ترجمه گوگل]دوچرخهسواران مجبور به مبارزه علیه سر و صدای قوی / قوی شدند

3. He ran 0seconds into a headwind.
[ترجمه ترگمان]او ۰ ثانیه به سمت headwind رفت
[ترجمه گوگل]او 0 ثانیه را به یک باد سر زد

4. Encountering a headwind at night is a worry.
[ترجمه ترگمان]روبرو شدن با a در شب جای نگرانی است
[ترجمه گوگل]در نهایت مواجهه با یک باد سرد، یک نگرانی است

5. Globalisation is creating an insurmountable headwind for growth in the west.
[ترجمه ترگمان]جهانی شدن در حال ایجاد یک headwind غیرقابل رفع برای رشد در غرب است
[ترجمه گوگل]Globalization موجب ایجاد سرعتی غیر قابل پیش بینی برای رشد در غرب می شود

6. Sunny conditions in temperatures below zero can suddenly turn to biting conditions in a strong headwind.
[ترجمه ترگمان]شرایط سانی در دماهای زیر صفر به طور ناگهانی می تواند به شرایط گاز گرفتن در یک headwind قوی تبدیل شود
[ترجمه گوگل]شرایط آفتابی در دماهای پایین صفر می تواند به طور ناگهانی به شرایط خارش در یک موج قوی تبدیل شود

7. The first two left the ground at almost the same instant and climbed easily with the help of the headwind.
[ترجمه ترگمان]دو نفر اول در همان لحظه زمین را ترک کردند و به آسانی با کمک of از جلو حرکت کردند
[ترجمه گوگل]دو نفر اول تقریبا همان لحظه از زمین خارج شدند و به راحتی با کمک سرخ صعود کردند

8. They found their way inside the collar of my coat as I trekked along Dudhope Terrace against a strong headwind.
[ترجمه ترگمان]همچنان که در امتداد خیابان Dudhope در مقابل باده ای قوی که از جلو می وزید، راه خود را در یقه کتم پیدا کردند
[ترجمه گوگل]آنها در حالی که من در کنار Dudhope Terrace در مقابل یک باد قوی قوی حرکت می کردند، راه خود را در داخل یقه کت خود یافتم

9. The wind direction is quite changeable, and usually provides either a headwind or a tailwind on the main straight.
[ترجمه ترگمان]جهت باد کاملا قابل تغییر است و معمولا either یا a را در مسیر اصلی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]جهت باد کاملا قابل تغییر است، و معمولا به عنوان یک سر یا تورا مستقیم در راستای اصلی قرار می گیرد

10. Ireland is planning budget cuts for next year of 8% of GDP; any economy would struggle against that headwind.
[ترجمه ترگمان]ایرلند برای سال آینده ۸ درصد از تولید ناخالص داخلی را برنامه ریزی می کند
[ترجمه گوگل]ایرلند در حال برنامه ریزی برای کاهش بودجه سالیانه 8٪ تولید ناخالص داخلی است هر اقتصادی در برابر آن سر جنگ مبارزه می کند

11. The commodity market may also be a long - term headwind for the global economy.
[ترجمه ترگمان]بازار کالا همچنین می تواند یک headwind بلند مدت برای اقتصاد جهانی باشد
[ترجمه گوگل]بازار کالا همچنین ممکن است یک ریسک طولانی مدت برای اقتصاد جهانی باشد

12. The rain tapered after about 30 minutes but a cold headwind hampered the nearly 2870 runners.
[ترجمه ترگمان]بعد از ۳۰ دقیقه باران به تدریج کم شد اما سرمای شدید مانع runners nearly شد
[ترجمه گوگل]بارش باران پس از حدود 30 دقیقه کوچک شد اما سردرد سرد حدود 2870 دونده را کاهش داد

13. Now that trend has been reversed, with growing demand in countries like China and India turning globalization from an inflation headwind to a tailwind.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این روند معکوس شده است و تقاضا در کشورهایی مانند چین و هند در حال تبدیل شدن به جهانی شدن از تورم ناشی از تورم است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر روند رو به عقب بوده است و تقاضای رو به رشد در کشورهایی نظیر چین و هند در حال تبدیل شدن به جهانی شدن از یک تورم تورم به سمت غرب است

پیشنهاد کاربران

باد مخالف

a wind blowing in the opposite direction to the one you are moving in:
The runners had to battle against a stiff/strong headwind


کلمات دیگر: