(اقتصاد) حساب سرمایه، حساب دارایی ثابت، (اقتصاد) دارایی سرمایه ای، دارایی که برای دراز مدت سرمایه گذاری شده است، دارایی طویل المده اعم از مالی واعتباری
capital assets
(اقتصاد) حساب سرمایه، حساب دارایی ثابت، (اقتصاد) دارایی سرمایه ای، دارایی که برای دراز مدت سرمایه گذاری شده است، دارایی طویل المده اعم از مالی واعتباری
انگلیسی به فارسی
دارایی درازمدت اعم از مالی و اعتباری
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] داراییهای سرمایه ای
[صنعت] دارائی های سرمایه ای - دارائی های قابل استهلاک، کارخانه، تجهیزات، نرم افزارهای ابداع شده و ... در طول عمر کاری مفید (مثلاً دو سال یا بیشتر). این دارائی ها در انتهای عمر مفید تخمینی خود فاقد ارزش می شوند.
[حقوق] دارایی سرمایه ای
[صنعت] دارائی های سرمایه ای - دارائی های قابل استهلاک، کارخانه، تجهیزات، نرم افزارهای ابداع شده و ... در طول عمر کاری مفید (مثلاً دو سال یا بیشتر). این دارائی ها در انتهای عمر مفید تخمینی خود فاقد ارزش می شوند.
[حقوق] دارایی سرمایه ای
جملات نمونه
1. The business disposed of all its capital assets.
[ترجمه ترگمان]این کسب وکار همه دارایی های سرمایه خود را از بین برده است
[ترجمه گوگل]کسب و کار تمام دارایی های سرمایه خود را از بین می برد
[ترجمه گوگل]کسب و کار تمام دارایی های سرمایه خود را از بین می برد
2. However, the firm can elect to have its capital assets collected in a pool.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شرکت می تواند دارایی های سرمایه خود را در یک استخر داشته باشد
[ترجمه گوگل]با این وجود، شرکت می تواند سرمایه خود را در یک استخر جمع آوری کند
[ترجمه گوگل]با این وجود، شرکت می تواند سرمایه خود را در یک استخر جمع آوری کند
3. In addition to such high and non-liquid capital assets the investment requirements of modern commercial farming are considerable.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر سرمایه های سرمایه ای بالا و غیر مایع، الزامات سرمایه گذاری کشاورزی مدرن تجاری قابل توجه هستند
[ترجمه گوگل]علاوه بر دارایی های سرمایه ای غیر مایع و سرمایه گذاری نیز نیاز به سرمایه گذاری تجاری مدرن قابل توجه است
[ترجمه گوگل]علاوه بر دارایی های سرمایه ای غیر مایع و سرمایه گذاری نیز نیاز به سرمایه گذاری تجاری مدرن قابل توجه است
4. Inheritance therefore benefits those who already possess substantial capital assets.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، وراثت برای کسانی که دارای دارایی های سرمایه اساسی هستند، سود می برد
[ترجمه گوگل]وراثی به نفع کسانی است که در حال حاضر دارای دارایی های قابل توجه سرمایه هستند
[ترجمه گوگل]وراثی به نفع کسانی است که در حال حاضر دارای دارایی های قابل توجه سرمایه هستند
5. Individual circumstances differ but corporate ownership of major capital assets may provide worthwhile advantages.
[ترجمه ترگمان]شرایط فردی متفاوت است، اما مالکیت شرکتی دارایی های عمده سرمایه می تواند مزایای ارزشمندی به همراه داشته باشد
[ترجمه گوگل]شرایط فردی متفاوت است، اما مالکیت شرکت ها در دارایی های اصلی می تواند مزایای ارزشمندی را به ارمغان بیاورد
[ترجمه گوگل]شرایط فردی متفاوت است، اما مالکیت شرکت ها در دارایی های اصلی می تواند مزایای ارزشمندی را به ارمغان بیاورد
6. Housing represents most of the capital assets of local government.
[ترجمه ترگمان]مسکن بخش اعظم دارایی های سرمایه دولت محلی را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]مسکن اکثر دارایی های اصلی دولت محلی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مسکن اکثر دارایی های اصلی دولت محلی را نشان می دهد
7. Thus, security investments generally are capital assets, but items of real and depreciable property used in the business are not.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سرمایه گذاری های امنیتی عموما دارایی های سرمایه هستند، اما اقلام مورد استفاده در معاملات املاک و مستغلات که در این کسب وکار مورد استفاده قرار می گیرند، نیستند
[ترجمه گوگل]بنابراین، سرمایه گذاری های امنیتی به طور کلی دارایی های سرمایه ای هستند، اما اقلام اموال واقعی و انباشته شده مورد استفاده در کسب و کار نیستند
[ترجمه گوگل]بنابراین، سرمایه گذاری های امنیتی به طور کلی دارایی های سرمایه ای هستند، اما اقلام اموال واقعی و انباشته شده مورد استفاده در کسب و کار نیستند
8. The capital allowances differ for different classes of capital assets.
[ترجمه ترگمان]کمک هزینه سرمایه برای کلاس های مختلف دارایی های سرمایه متفاوت است
[ترجمه گوگل]مخارج سرمایه برای طبقات مختلف دارایی های سرمایه متفاوت است
[ترجمه گوگل]مخارج سرمایه برای طبقات مختلف دارایی های سرمایه متفاوت است
9. Working Capital assets flows slow years caused by the accumulation of stagnant accounts book assets untrue.
[ترجمه ترگمان]دارایی های سرمایه کاری سال ها به کندی جاری می شوند که ناشی از تجمع دارایی های دفاتر حساب راکد است
[ترجمه گوگل]دارایی های سرمایه گذاری در گردش سال های آهسته ناشی از انباشت حساب های راکد در حساب های دارایی غلط است
[ترجمه گوگل]دارایی های سرمایه گذاری در گردش سال های آهسته ناشی از انباشت حساب های راکد در حساب های دارایی غلط است
10. Danske Bank became the largest bank in the Nordic region, with Unibank slightly smaller in terms of overall capital assets.
[ترجمه ترگمان]بانک Danske با توجه به دارایی های سرمایه ای کلی، به بزرگ ترین بانک در منطقه شمال اروپا تبدیل شد
[ترجمه گوگل]Danske Bank بزرگترین بانک در منطقه Nordic شد، و Unibank با توجه به دارایی های کل سرمایه کم است
[ترجمه گوگل]Danske Bank بزرگترین بانک در منطقه Nordic شد، و Unibank با توجه به دارایی های کل سرمایه کم است
11. Another way to measure an individual's capacity to pay tax is the amount of capital assets he or she may have.
[ترجمه ترگمان]یک راه دیگر برای اندازه گیری ظرفیت فرد برای پرداخت مالیات، میزان دارایی های سرمایه ای است که ممکن است داشته باشد
[ترجمه گوگل]روش دیگری برای اندازه گیری ظرفیت فرد برای پرداخت مالیات، مقدار سرمایه دارایی است که او ممکن است داشته باشد
[ترجمه گوگل]روش دیگری برای اندازه گیری ظرفیت فرد برای پرداخت مالیات، مقدار سرمایه دارایی است که او ممکن است داشته باشد
12. This is the case if the firm treats its capital assets separately.
[ترجمه ترگمان]این موردی است که شرکت به طور جداگانه دارایی های سرمایه خود را درمان کند
[ترجمه گوگل]این مورد در صورتی است که شرکت به طور جداگانه دارایی های خود را مدیریت کند
[ترجمه گوگل]این مورد در صورتی است که شرکت به طور جداگانه دارایی های خود را مدیریت کند
13. This resulted in the listing of the company's working capital assets, cash flow, including operating costs.
[ترجمه ترگمان]این موضوع منجر به فهرست دارایی های سرمایه کاری شرکت، جریان نقدینگی، از جمله هزینه های عملیاتی شد
[ترجمه گوگل]این منجر به فهرست دارایی های گردش مالی شرکت، جریان نقدی، از جمله هزینه های عملیاتی شد
[ترجمه گوگل]این منجر به فهرست دارایی های گردش مالی شرکت، جریان نقدی، از جمله هزینه های عملیاتی شد
پیشنهاد کاربران
ذخایر ملی
capital assets ( اقتصاد )
واژه مصوب: دارایی های سرمایه ای
تعریف: دارایی هایی که معمولاً در جریان عادی کسب وکار فروخته نمی شوند و به دلیل تأثیر مستقیمشان در فعالیت اقتصادی، نگاه داشته می شوند
واژه مصوب: دارایی های سرمایه ای
تعریف: دارایی هایی که معمولاً در جریان عادی کسب وکار فروخته نمی شوند و به دلیل تأثیر مستقیمشان در فعالیت اقتصادی، نگاه داشته می شوند
کلمات دیگر: