حکومت اکثریت
majority rule
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• majority rule is government by representatives who are elected under a system in which everyone in a country has the right to vote, rather than under a system in which only a small, privileged group can vote.
دیکشنری تخصصی
[آب و خاک] قاعده اکثریت
جملات نمونه
1. It took many years of struggle to establish majority rule in South Africa.
[ترجمه ترگمان]سال ها تلاش برای ایجاد حکومت اکثریت در آفریقای جنوبی طول کشید
[ترجمه گوگل]سالها طول کشید تا حکومت اکثریت در آفریقای جنوبی برقرار شود
[ترجمه گوگل]سالها طول کشید تا حکومت اکثریت در آفریقای جنوبی برقرار شود
2. Black majority rule in South Africa took many years to achieve.
[ترجمه ترگمان]حکومت اکثریت سیاه پوستان در آفریقای جنوبی سال ها طول کشید
[ترجمه گوگل]قانون اکثریت سیاه در آفریقای جنوبی چندین سال طول کشید تا به هدف برسیم
[ترجمه گوگل]قانون اکثریت سیاه در آفریقای جنوبی چندین سال طول کشید تا به هدف برسیم
3. Government by majority rule can be a threat to minority rights.
[ترجمه ترگمان]حکومت اکثریت می تواند تهدیدی برای حقوق اقلیت باشد
[ترجمه گوگل]حکومت قانون اکثریت می تواند تهدیدی برای حقوق اقلیت باشد
[ترجمه گوگل]حکومت قانون اکثریت می تواند تهدیدی برای حقوق اقلیت باشد
4. Many reject democracy in terms of party competition, majority rule and the rule of law.
[ترجمه ترگمان]بسیاری دموکراسی را از نظر رقابت حزبی، قانون اکثریت و حاکمیت قانون رد می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دموکراسی را از لحاظ رقابت حزب، حکومت اکثریت و حاکمیت قانون رد می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دموکراسی را از لحاظ رقابت حزب، حکومت اکثریت و حاکمیت قانون رد می کنند
5. Is majority rule under a system of parliamentary democracy a sufficient guarantee of legitimacy?
[ترجمه ترگمان]آیا قانون اساسی تحت سیستم دموکراسی پارلمانی تضمین کافی از مشروعیت دارد؟
[ترجمه گوگل]حکومت اکثریت تحت یک سیستم دموکراتیک پارلمانی یک تضمین کافی از مشروعیت است؟
[ترجمه گوگل]حکومت اکثریت تحت یک سیستم دموکراتیک پارلمانی یک تضمین کافی از مشروعیت است؟
6. In the case of spending and tax legislation, majority rule is thus further weakened.
[ترجمه ترگمان]در مورد مخارج و قوانین مالیاتی، قانون اکثریت به این ترتیب تضعیف می شود
[ترجمه گوگل]در مورد مصارف و قوانین مالیاتی، قانون اکثریت به این ترتیب تضعیف می شود
[ترجمه گوگل]در مورد مصارف و قوانین مالیاتی، قانون اکثریت به این ترتیب تضعیف می شود
7. Majority rule would argue that this device somehow indicated motion very well.
[ترجمه ترگمان]قانون اکثریت استدلال می کند که این دستگاه به گونه ای حرکت را بسیار خوب نشان می دهد
[ترجمه گوگل]قانون اکثریت استدلال می کند که این دستگاه به نحوی حرکت بسیار خوبی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]قانون اکثریت استدلال می کند که این دستگاه به نحوی حرکت بسیار خوبی را نشان می دهد
8. The country produced a new constitution introducing majority rule.
[ترجمه ترگمان]این کشور قانون اساسی جدیدی را ایجاد کرده است که قانون اکثریت را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این کشور یک قانون اساسی جدید را تصویب کرد که قانون اکثریت را به تصویب رساند
[ترجمه گوگل]این کشور یک قانون اساسی جدید را تصویب کرد که قانون اکثریت را به تصویب رساند
9. Although the capital majority rule has the flaw, its cornerstone status is still unshakable.
[ترجمه ترگمان]اگرچه قانون اکثریت سرمایه این عیب را دارد، وضعیت سنگ بنای آن هنوز هم متزلزل است
[ترجمه گوگل]اگرچه قانون اکثریت سرمایه دارای نقص است اما وضعیت پایه آن هنوز هم محکم است
[ترجمه گوگل]اگرچه قانون اکثریت سرمایه دارای نقص است اما وضعیت پایه آن هنوز هم محکم است
10. The capital majority rule a great significance to keeping the balance of interests among the shareholders.
[ترجمه ترگمان]اکثریت سرمایه برای حفظ تعادل منافع در میان سهامداران اهمیت زیادی دارند
[ترجمه گوگل]اکثریت پایتخت اهمیت زیادی برای حفظ تعادل منافع سهامداران دارد
[ترجمه گوگل]اکثریت پایتخت اهمیت زیادی برای حفظ تعادل منافع سهامداران دارد
11. Majority rule voting is one way for citizens to voice their preference for public goods.
[ترجمه ترگمان]اکثریت رای دادن یک راه برای شهروندان است که اولویت خود را برای کالاهای عمومی اعلام کنند
[ترجمه گوگل]رای اکثریت حکومت یک راه برای شهروندان است که ترجیح خود را برای کالاهای عمومی صدا کنند
[ترجمه گوگل]رای اکثریت حکومت یک راه برای شهروندان است که ترجیح خود را برای کالاهای عمومی صدا کنند
12. Democracy about way more than majority rule.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی در مورد راه بیشتر از قانون اکثریت است
[ترجمه گوگل]دموکراسی در مورد راه بیشتر از حکومت اکثریت
[ترجمه گوگل]دموکراسی در مورد راه بیشتر از حکومت اکثریت
13. But, when the controlling shareholder abuses the majority rule, the interest minority shareholders will be impaired.
[ترجمه ترگمان]اما، هنگامی که سهامداران کنترل کننده قانون اکثریت را نادیده می گیرند، سهامداران اقلیت سود صدمه خواهند دید
[ترجمه گوگل]اما، هنگامی که سهامدار کنترل کننده قانون اکثریت را مورد سوء استفاده قرار می دهد، سهامداران اقلیت سهام مورد اختلاف قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اما، هنگامی که سهامدار کنترل کننده قانون اکثریت را مورد سوء استفاده قرار می دهد، سهامداران اقلیت سهام مورد اختلاف قرار می گیرند
14. Arbitration Commission to implement the principle of majority rule.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون داوری برای اجرای اصل قانون اکثریت
[ترجمه گوگل]کمیسیون داوری برای پیاده سازی اصل اکثریت
[ترجمه گوگل]کمیسیون داوری برای پیاده سازی اصل اکثریت
کلمات دیگر: