کلمه جو
صفحه اصلی

taxonomy


معنی : طبقه بندی، علم رده بندی، ره ارایی
معانی دیگر : آرایه شناسی، علم طبقه بندی

انگلیسی به فارسی

ره آرایی، علم رده بندی، طبقه بندی


طبقه بندی، علم رده بندی، ره ارایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: taxonomic (adj.), taxonomically (adv.), taxonomist (n.)
(1) تعریف: in biology, the system of classifying plants and animals by grouping them into categories according to their similarities.
مشابه: classification

- "Phylum" and "class" fall below "kingdom" in the taxonomy of animals.
[ترجمه ترگمان] \"Phylum\" و \"طبقه\" در رده بندی حیوانات پایین \"پادشاهی\" سقوط می کنند
[ترجمه گوگل] 'طناب' و 'کلاس' پایین در زیر 'پادشاهی' در طبقه بندی حیوانات

(2) تعریف: an organization of items into leveled groups and categories.

- Grammarians developed a taxonomy of sentence types.
[ترجمه ترگمان] Grammarians طبقه بندی انواع جمله ها را توسعه داد
[ترجمه گوگل] گرامری ها یک طبقه بندی از انواع جمله ها را توسعه دادند

(3) تعریف: the science of classification.

• study of the principles of scientific classification (biology)
taxonomy is the classification and naming of things such as animals and plants in groups within a larger system, according to their similarities and differences; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] دانش رده بندی جانداران - دانشی که با شناسایی ،نام گذاری وطبقه بندی گیاهان وجانوران سروکار دارد - طبقه بندی های ترتیبی گیاهان و جانوران طبق روابط طبیعی پیش فرض شده آنها طرح کلی طبقه بندی های تاکسونومیک معمولاًبه شکل سلسله مراتب است .
[بهداشت] رده بندی
[آب و خاک] رده بندی

مترادف و متضاد

طبقه بندی (اسم)
arrangement, classification, taxonomy, assortment, grading, grouping, systematization, standardization

علم رده بندی (اسم)
taxonomy

ره ارایی (اسم)
taxonomy

جملات نمونه

1. It will establish a taxonomy of the agencies and assess the linkages between them and governments.
[ترجمه ترگمان]این سازمان یک طبقه بندی از آژانس ها ایجاد خواهد کرد و ارتباطات بین آن ها و دولت ها را ارزیابی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این یک طبقه بندی از سازمان ها را ایجاد می کند و رابطه بین آنها و دولت ها را ارزیابی می کند

2. Let us consider this taxonomy of Mr Humphries' weekend companions.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید این طبقه بندی رفقای آخر هفته را در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید ما این طبقه بندی را به همراه همسران آخر هفته آقای هومفریس در نظر بگیریم

3. Another taxonomy for political systems is based on the system of political parties.
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی دیگری برای سیستم های سیاسی براساس سیستم احزاب سیاسی است
[ترجمه گوگل]طبقه بندی دیگری برای سیستم های سیاسی مبتنی بر سیستم احزاب سیاسی است

4. The taxonomy of this family would then not have any branches.
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی این خانواده هیچ شاخه نداشت
[ترجمه گوگل]طبقه بندی این خانواده پس از آن هیچ شاخه ای نخواهد داشت

5. No taxonomy is used in all political analyses, because each taxonomy emphasizes different aspects of the political world.
[ترجمه ترگمان]هیچ رده بندی در همه تحلیل های سیاسی به کار نمی رود چرا که هر رده بندی بر جنبه های مختلف جهان سیاسی تاکید می کند
[ترجمه گوگل]هیچ طبقه بندی در همه تحلیل های سیاسی استفاده نمی شود، زیرا هر طبقه بندی بر جنبه های مختلف دنیای سیاسی تأکید دارد

6. New ways of working will take taxonomy into the fast lane, providing information on species, the components of biodiversity.
[ترجمه ترگمان]راه های جدید کار طبقه بندی در مسیر سریع، ارائه اطلاعات درباره گونه ها، اجزای تنوع زیستی، طبقه بندی می شوند
[ترجمه گوگل]روش های جدید کار، طبقه بندی را به خط سریع می رسانند، اطلاعات را در مورد گونه ها، اجزای تنوع زیستی ارائه می دهند

7. Using this taxonomy of barriers, estimates of the benefits of removing them were made.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این طبقه بندی موانع، برآورده ای مزایای حذف آن ها انجام شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از این طبقه بندی موانع، برآورد مزایای حذف آنها ساخته شد

8. Gaston and Mound are right that in taxonomy, as in science in general, the drive comes from individuals.
[ترجمه ترگمان]گاستون و Mound درست همان گونه هستند که در رده بندی، مانند علم به طور کلی، محرک از افراد می آید
[ترجمه گوگل]گاستون و میوه درست است که در طبقه بندی، همانطور که در علم به طور کلی، رانندگی از افراد است

9. As yet, however, no rigorous taxonomy of text types is available, let alone describable in terms of typical linguistic features.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با این حال، هیچ طبقه بندی دقیقی از انواع متن موجود نیست، اجازه دهید به تنهایی از لحاظ ویژگی های معمول زبانی مقایسه شود
[ترجمه گوگل]با این حال، تا به حال هیچ طبقه بندی دقیق از انواع متن در دسترس نیست، به جز در مورد ویژگی های زبان شناختی قابل توصیف است

10. That comforts both creationists and experts on- taxonomy.
[ترجمه ترگمان]که هم creationists و هم متخصصان در رده بندی هستند
[ترجمه گوگل]این کمیته ها هم خالقین و هم کارشناسان در زمینه طبقه بندی هستند

11. The choice of a taxonomy depends upon the interests of the political analyst.
[ترجمه ترگمان]انتخاب طبقه بندی به منافع تحلیلگر سیاسی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]انتخاب یک طبقه بندی به منافع تحلیلگر سیاسی بستگی دارد

12. The lexical items in a taxonomy may be thought of as corresponding to classes of things in the extra-linguistic world.
[ترجمه ترگمان]آیتم های واژگانی در یک طبقه بندی را می توان مطابق با کلاس های چیزهای موجود در دنیای زبانی اضافه کرد
[ترجمه گوگل]آیتم های واژگانی در یک طبقه بندی ممکن است به عنوان کالبدی از چیزهایی در جهان غیر زبان شناختی در نظر گرفته شود

13. How can taxonomy work if its subjects can no longer claim an unblemished identity?
[ترجمه ترگمان]چه گونه می تواند کار کند اگر افراد آن دیگر نمی تواند ادعای هویت بی عیب داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]چگونه طبقه بندی می تواند کار کند، اگر افرادش دیگر نمی توانند هویت نامطمئن را ادعا کنند؟

14. To taxonomy, though, their essence lies in years to come.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دسته بندی آن ها سال ها ادامه دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، به طبقه بندی، ماهیت آنها در سالهای آینده نهفته است

15. A study on the taxonomy and distribution of Lithospermum and Arnebia China.
[ترجمه ترگمان]مطالعه ای بر روی طبقه بندی و توزیع of و Arnebia چین
[ترجمه گوگل]یک مطالعه در مورد طبقه بندی و توزیع Lithospermum و Arnebia چین

پیشنهاد کاربران

آرایه شناسی

taxonomy ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: آرایه‏شناسی
تعریف: رده‏بندی موجودات زنده برای شناسایی و توصیف و نامگذاری آنها


کلمات دیگر: