• system where financial business deals are performed between investors and savers
capital market
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] بازار سرمایه
جملات نمونه
1. We're talking Euro-yen capital market activities.
[ترجمه ترگمان]ما درباره فعالیت های بازار سرمایه اروپا - ین صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال صحبت کردن با فعالیت های بازار سرمایه یورو یین هستیم
[ترجمه گوگل]ما در حال صحبت کردن با فعالیت های بازار سرمایه یورو یین هستیم
2. The deregulation of the capital market brought with it the need for increased investor protection.
[ترجمه ترگمان]مقررات زدایی از بازار سرمایه با آن نیاز به افزایش حفاظت از سرمایه گذار را به ارمغان آورده است
[ترجمه گوگل]مقررات زدایی بازار سرمایه با افزایش نیاز به حمایت سرمایه گذار همراه بود
[ترجمه گوگل]مقررات زدایی بازار سرمایه با افزایش نیاز به حمایت سرمایه گذار همراه بود
3. Capital market theory implies that, for index futures, there is a risk premium.
[ترجمه ترگمان]نظریه بازار سرمایه نشان می دهد که برای آینده شاخص، یک حق بیمه ریسک وجود دارد
[ترجمه گوگل]نظریه بازار سرمایه نشان می دهد که برای آیندۀ شاخص، یک حق بیمه خطر وجود دارد
[ترجمه گوگل]نظریه بازار سرمایه نشان می دهد که برای آیندۀ شاخص، یک حق بیمه خطر وجود دارد
4. This contrasts with capital market securities, which have maturities in excess of one year.
[ترجمه ترگمان]این در تضاد با اوراق بهادار بازار سرمایه است که در بیش از یک سال maturities هستند
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با اوراق بهادار در بازار سرمایه است که دارای بیش از یک سال سابقه پرداخت دارند
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با اوراق بهادار در بازار سرمایه است که دارای بیش از یک سال سابقه پرداخت دارند
5. At the same time there was no organised capital market and so interest rates might be high.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، هیچ بازار سرمایه سازمان یافته وجود نداشت و نرخ سود ممکن است بالا باشد
[ترجمه گوگل]در همان زمان بازار سرمایه سازمان یافت نشد و نرخ بهره ممکن است بالا باشد
[ترجمه گوگل]در همان زمان بازار سرمایه سازمان یافت نشد و نرخ بهره ممکن است بالا باشد
6. In this context, capital market theory is used to derive an expression for the risk premium of index futures.
[ترجمه ترگمان]در این زمینه، تیوری بازار سرمایه برای به دست آوردن بیان برای حق بیمه ریسک of شاخص مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در این زمینه، تئوری بازار سرمایه برای بدست آوردن علامت برای حق بیمه آیندۀ شاخص استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در این زمینه، تئوری بازار سرمایه برای بدست آوردن علامت برای حق بیمه آیندۀ شاخص استفاده می شود
7. This means at least partial independence of the capital market for funds.
[ترجمه ترگمان]این به معنی حداقل استقلال نسبی بازار سرمایه برای سرمایه است
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که حداقل استقلال جزئی از بازار سرمایه برای بودجه
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که حداقل استقلال جزئی از بازار سرمایه برای بودجه
8. The capital market also encompasses the market for equity securities.
[ترجمه ترگمان]بازار سرمایه همچنین بازار اوراق بهادار را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]بازار سرمایه نیز بازار اوراق بهادار سهام را شامل می شود
[ترجمه گوگل]بازار سرمایه نیز بازار اوراق بهادار سهام را شامل می شود
9. With the development of a world capital market, everyone essentially borrows in New York, London, or Tokyo.
[ترجمه ترگمان]با توسعه یک بازار سرمایه جهانی، همه اساسا در نیویورک، لندن یا توکیو وام می گیرند
[ترجمه گوگل]با توسعه یک بازار سرمایه جهانی، همه چیز اساسا در نیویورک، لندن یا توکیو قرض می گیرد
[ترجمه گوگل]با توسعه یک بازار سرمایه جهانی، همه چیز اساسا در نیویورک، لندن یا توکیو قرض می گیرد
10. In the venture capital market of USA, arrangement of convertible preferential stock and staggered investment forms the core of financial affairs governance structure.
[ترجمه ترگمان]در بازار سرمایه سرمایه گذاری آمریکا، قرار گیری سهام ترجیحی قابل تبدیل و سرمایه گذاری نامنظم، هسته ساختار اداره امور مالی را شکل می دهد
[ترجمه گوگل]در بازار سرمایه مخاطره آمیز آمریکا، ترتیب ذخایر ترجیحی تبدیل شده و سرمایه گذاری متمرکز، اساس ساختار اداره امور مالی را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]در بازار سرمایه مخاطره آمیز آمریکا، ترتیب ذخایر ترجیحی تبدیل شده و سرمایه گذاری متمرکز، اساس ساختار اداره امور مالی را تشکیل می دهد
11. The vagaries of the capital market in Peregrine's annual list once again demonstrated.
[ترجمه ترگمان]تغییر بازار سرمایه در فهرست سالانه Peregrine بار دیگر به اثبات رسید
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز بازار سرمایه در لیست سالانه Peregrine یک بار دیگر نشان داد
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز بازار سرمایه در لیست سالانه Peregrine یک بار دیگر نشان داد
12. First, rate of return from capital market, including equity investments and real estate business, are much higher than industrial business.
[ترجمه ترگمان]اول، نرخ بازده از بازار سرمایه، از جمله سرمایه گذاری دارایی و کسب وکار املاک، بسیار بالاتر از کسب وکار صنعتی است
[ترجمه گوگل]اول، نرخ بازدهی از بازار سرمایه، از جمله سرمایه گذاری سهام و کسب و کار املاک و مستغلات، بسیار بالاتر از کسب و کار صنعتی است
[ترجمه گوگل]اول، نرخ بازدهی از بازار سرمایه، از جمله سرمایه گذاری سهام و کسب و کار املاک و مستغلات، بسیار بالاتر از کسب و کار صنعتی است
13. The efficiency of the U. S. capital market is legendary.
[ترجمه ترگمان]کارایی U اس بازار سرمایه افسانه ای است
[ترجمه گوگل]کارایی بازار سرمایه U S افسانه ای است
[ترجمه گوگل]کارایی بازار سرمایه U S افسانه ای است
14. This highlights the key role played by the perfect capital market assumption.
[ترجمه ترگمان]این امر نقش کلیدی ایفا شده با فرض بازار سرمایه کامل را برجسته می کند
[ترجمه گوگل]این موضوع نقش کلیدی در بازار سرمایه کامل را برجسته می کند
[ترجمه گوگل]این موضوع نقش کلیدی در بازار سرمایه کامل را برجسته می کند
15. In the developed western countries private resources and the capital market were quite adequate.
[ترجمه ترگمان]در کشورهای توسعه یافته غربی، منابع خصوصی و بازار سرمایه کاملا مناسب بودند
[ترجمه گوگل]در کشورهای توسعه یافته غربی، منابع خصوصی و بازار سرمایه کاملا مناسب بودند
[ترجمه گوگل]در کشورهای توسعه یافته غربی، منابع خصوصی و بازار سرمایه کاملا مناسب بودند
پیشنهاد کاربران
بانک ها و مؤسسات مالی که شرکت ها و دولت ها می توانند از آن منابع مالی بلندمدت تأمین کنند
کلمات دیگر: