1. the proposition to merge the two political parties
پیشنهاد ائتلاف دو حزب سیاسی
2. a losing proposition
پیشنهاد بد فرجام
3. a tough proposition
گرفتاری دشوار
4. the suggested proposition was rejected
طرح پیشنهادی رد شد.
5. the degree of proposition likelihood
درجه ی درست نمایی گزاره
6. to contravene a proposition
قضیه یا پیشنهادی را رد کردن
7. we believe in the proposition that all men are created equal
ما به این اصل اعتقاد داریم که همه ی انسان ها برابر خلق شده اند.
8. they all assented to the proposition
همه ی آنان به پیشنهاد نظر موافق دادند.
9. writing is not such an easy proposition
نویسندگی چندان کار آسانی نیست.
10. "no reptiles are warmblooded" is a negative proposition
((هیچ یک از خزندگان خونگرم نیستند)) یک گزاره ی سالب است.
11. The business proposition was rejected as impractical.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کار به عنوان غیرعملی رد شد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد کسب و کار به عنوان غیر عملی انجام شد
12. He's a different proposition from his father?much less tolerant.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد متفاوتی از طرف پدرش داره؟ خیلی کم تر مدارا میکنه
[ترجمه گوگل]او گزاره دیگری از پدرش است و بسیار کمتر تحمل می کند
13. I'd like to put a business proposition to you.
[ترجمه ترگمان]می خوام یه پیشنهاد کاری بهت بدم
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک پیشنهاد تجاری برای شما بگذارم
14. Vote Yes on Proposition 13 but No on Propositions 12 133 and 13
[ترجمه ترگمان]آرا در طرح پیشنهادی ۱۳، اما در مورد گزاره های ۱۲ ۱۳۳ و ۱۳ قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]رای بله در پیشنهاد 13 اما نه در پیشنهاد 12 133 و 13
15. It's a business proposition, pure and simple. No strings attached.
[ترجمه ترگمان]این یه پیشنهاد کاری، ناب و ساده است هیچ خبری ازش نیست
[ترجمه گوگل]این یک پیشنهاد تجاری است، خالص و ساده است بدون رشته متصل شده است
16. As a business proposition, it's a non-starter.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک گزاره کسب وکار، یک غیر مبتدی است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قاعده کسب و کار، این غیر استارتر است