1. The last drop makes the cup run over.
[ترجمه ترگمان]آخرین قطره باعث می شود که جام تمام شود
[ترجمه گوگل]آخرین قطره فنجان را از بین می برد
2. When the well is full, it will run over.
[ترجمه ترگمان]وقتی که چاه پر شود، تمام می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که چاه پر است، آن را اجرا خواهد کرد
3. The cat got run over by the lorry and squashed.
[ترجمه امین] گربه توسط کامیون زیر گرفته شد و له شد.
[ترجمه ترگمان]گربه با ماشین باری و له و له شد
[ترجمه گوگل]گربه با کامیون فرار کرد و خرد شد
4. I'll just run over what's been said so far, for latecomers who missed the first speakers.
[ترجمه ترگمان]من فقط چیزهایی را که تا حالا گفته بودم مرور می کنم، چون تازه کسانی که the را از دست داده بودند
[ترجمه گوگل]من فقط به آنچه تا کنون گفتم، برای افرادی که از اول سخنرانان از دست رفته بودند، فرار می کنم
5. A boy was run over by a truck and got killed immediately.
[ترجمه ترگمان]یه پسر توسط یه کامیون رد شد و فورا کشته شد
[ترجمه گوگل]یک پسر با یک کامیون فرار کرد و بلافاصله کشته شد
6. Will you run over to the shop and get some butter?
[ترجمه ترگمان]میشه بری مغازه و یه کم کره بخری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما به مغازه می روید و مقداری کره می گیرید؟
7. I'll just run over the main points again.
[ترجمه ترگمان]دوباره مسیر اصلی رو مرور می کنم
[ترجمه گوگل]من فقط بر روی نکات اصلی دوباره کار می کنم
8. Two children were run over and killed.
[ترجمه ترگمان]دو کودک کشته شدند و کشته شدند
[ترجمه گوگل]دو کودک کشته و کشته شدند
9. He was run over and killed by a bus.
[ترجمه ترگمان]اون با یه اتوبوس کشته شد و کشته شد
[ترجمه گوگل]او توسط یک اتوبوس فرار کرد و کشته شد
10. I'd like to run over the main points of the article with you.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم از قسمت اصلی مقاله با تو فرار کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم در مورد نکات اصلی مقاله با شما صحبت کنم
11. The pedestrian who had nearly been run over reported the incident to the police.
[ترجمه ترگمان]عابر پیاده که نزدیک بود این حادثه را به پلیس گزارش کند
[ترجمه گوگل]عابر پیاده که تقریبا در آنجا مأمور شده بود، این حادثه را به پلیس گزارش داد
12. This box looks as if it's been run over by a bus.
[ترجمه ترگمان]این جعبه به نظر می رسد با یک اتوبوس اداره می شود
[ترجمه گوگل]این جعبه ظاهر می شود به نظر می رسد که توسط اتوبوس اجرا شده است
13. He narrowly missed being run over by a car.
[ترجمه ترگمان]او به سختی از کنار یک ماشین عبور می کرد
[ترجمه گوگل]او به وضوح از دست رفته توسط یک ماشین اجرا شد
14. Two children were run over by a lorry and killed.
[ترجمه فاطمه] دو کودک توسط کامیون زیر گرفته شدند و مردند.
[ترجمه ترگمان]دو کودک توسط یک کامیون دویدند و کشته شدند
[ترجمه گوگل]دو کودک با کامیون سوار شدند و کشته شدند