کلمه جو
صفحه اصلی

pore


معنی : روزنه، منفذ، سوراخ ریز، خلل وفرج، با دقت دیدن، در دریای تفکر غوطه ور شدن
معانی دیگر : (با دقت) خواندن، مطالعه کردن، (نادر) زل زل نگاه کردن، خیره شدن، (پوست انسان و جانوران و گیاهان) روزن، مسام، (جمع) مسامات، سوراخچه، (در اصل) گذرگاه، راه، سورا  ریز، باover بمطالعه دقیق پرداختن

انگلیسی به فارسی

سوراخ ریز، منفذ، روزنه، خلل وفرج، در دریای تفکرغوطه ور شدن، (با over )بمطالعه دقیق پرداختن، با دقتدیدن


منافذ، منفذ، روزنه، سوراخ ریز، خلل وفرج، با دقت دیدن، در دریای تفکر غوطه ور شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: pores, poring, pored
(1) تعریف: to consider carefully; ponder.

(2) تعریف: to study or read with care and attention (often fol. by over).
متضاد: browse
مشابه: peruse
اسم ( noun )
(1) تعریف: a tiny opening in the outer surface of a plant or animal through which air, water, sweat, or the like may pass out or in.

(2) تعریف: a similar tiny opening in the surface of an inanimate object such as a rock.

• tiny opening, tiny hole
ponder, consider carefully; study carefully, examine closely
the pores in your skin or on the surface of a plant are the very small holes which allow moisture to pass through.
pores in rocks or soil are tiny gaps or cracks.
if you pore over a book or information, you look at it and study it very carefully.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] خلل و فرج - حفره - منفذ - ریزه سوراخ - کاواک
[زمین شناسی] حفره ،سوراخ یا فضای موجود در سنگ یا توده ای از سنگها - حفره، آبدانک، وزیکول - حفره مدور کوچکی که در سنگ های آتشفشانی توسط حباب گازی که به هنگام انجماد سنگ به دام افتاده تشکیل می شود.
[نساجی] سوراخ ریز - منفذ - روزنه - خلل و فرج
[پلیمر] منفذ
[آب و خاک] خلل و فرج، منفذ، دهانه

مترادف و متضاد

go over carefully


Synonyms: brood, contemplate, dwell on, examine, look over, muse, peruse, ponder, read, regard, scan, scrutinize, study


Antonyms: flip through, scan


روزنه (اسم)
scuttle, hatch, aperture, orifice, window, hole, pore, outlet, clearance, loophole, peephole, peep, casement, slit, fossa, eyelet, foramen, ostium

منفذ (اسم)
hole, pore, opening, bore, vent, lenticel

سوراخ ریز (اسم)
pore, interstice

خلل وفرج (اسم)
pore

با دقت دیدن (فعل)
pore

در دریای تفکر غوطه ور شدن (فعل)
pore

small aperture in skin


Synonyms: foramen, opening, orifice, outlet, stoma, sweat gland, vesicle


جملات نمونه

to pore over a book

کتابی را به دقت خواندن


1. to pore over a book
کتابی را به دقت خواندن

2. she was oozing charm from every pore
دلبری و طنازی از همه ی مسامات بدنش می تراوید.

3. He was sweating at every pore.
[ترجمه ترگمان]از همه pore عرق می ریخت
[ترجمه گوگل]او در هر منفذ عرق می کرد

4. She oozes sexuality from every pore.
[ترجمه ترگمان]او تمایلات جنسی را از همه pore بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]او از هر منفذی جنسیت را از بین می برد

5. I see him chafe and fret at every pore.
[ترجمه ترگمان]می بینم که او عصبانی می شود و از همه pore عصبانی می شود
[ترجمه گوگل]من او را می بینم و در هر خلسه دلم می گیرد

6. He began to pore upon religious problems.
[ترجمه ترگمان]او شروع به pore مشکلات مذهبی کرد
[ترجمه گوگل]او از مشکلات مذهبی منحرف شد

7. However, it is difficult to control pore size and distribution.
[ترجمه ترگمان]با این حال کنترل اندازه و توزیع منافذ دشوار است
[ترجمه گوگل]با این وجود، اندازه و توزیع نمک دشوار است

8. Every pore of his skin felt aware, as sensitive as it did after the luxury of a hot bath.
[ترجمه ترگمان]تمام منافذ پوست او، به همان اندازه که بعد از تجمل حمام داغ، حساس بود، احساس می کرد
[ترجمه گوگل]هر خمیر پوستش آگاه بود، چنان حساس بود که بعد از لوکس حمام داغ

9. Cements are the crystals which grow into existing pore spaces.
[ترجمه ترگمان]Cements، کریستال های موجود هستند که به فضاهای خالی موجود تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]سیمان کریستال هایی هستند که به فضاهای خالی موجود گسترش می یابند

10. Most work at uninspiring tasks, pore over old court decisions and statute books, and draft memos for their higher-ups.
[ترجمه ترگمان]اغلب کار در کاره ای غیر عادی، قصور در تصمیم گیری های مربوط به دادگاه قدیمی و کتاب های قانونی، و پیش نویس یادداشت های مربوط به ترفیع آن ها
[ترجمه گوگل]اکثر کارها در وظایف غیر ضروری است، منافع بیش از تصمیمات دادگاه پیر و کتاب مقررات، و یادداشت های پیش نویس برای بالاترین آنها

11. I collect them, pore over them, plan vacations by them, even wrap Christmas presents in them.
[ترجمه ترگمان]من آن ها را جمع می کنم، از آن ها جدا می شوم، تعطیلات را برایشان برنامه ریزی می کنم، حتی هدایای کریسمس را در آن ها بسته بندی می کنم
[ترجمه گوگل]من آنها را جمع آوری می کنم، آنها را منفجر می کنند، برنامه های تعطیلات آنها را می گذارم، حتی کریسمس را در آنها می گذارم

12. The first tentacle pore lacks are accompanying spine, the second to fourth have only one spine subsequent pores have two.
[ترجمه ترگمان]اولین منفذ tentacle فاقد ستون فقرات هستند، دومی تا چهارم تنها یک ستون فقرات دارد و منافذ بعدی دو برابر دارند
[ترجمه گوگل]اولین ضایعات خلط شاخکها همراه با ستون فقرات است، دومین تا چهارم، تنها یک منافذ بعد از ستون فقرات دو است

13. Each tentacle pore has one small pointed tentacle scale.
[ترجمه ترگمان]هر منفذ tentacle دارای یک مقیاس tentacle کوچک است
[ترجمه گوگل]هر توده ی خلفی یک مقیاس کوچک تنداکل دارد

14. I pore over the hopeless, resigned faces, the emaciated bodies, the stick-like limbs.
[ترجمه ترگمان]من به چهره های نومید و تسلیم و تسلیم، بدن نحیف و پاهای شبیه چوب پناه می برم
[ترجمه گوگل]من بیش از چهره های ناامید کننده، استعفا دادم، بدن نازک شده، اندام های چوب مانند

15. Angiotensin I converting enzyme inhibitors may act in reducing glomerular basement membrane pore size.
[ترجمه ترگمان]angiotensin کننده های آنزیم را تبدیل می کنم که ممکن است در کاهش اندازه حفره زیرزمینی glomerular عمل کنند
[ترجمه گوگل]آنژیوتانسین I تبدیل آنزیم مهار کننده ها ممکن است در کاهش اندازه ذرات غشایی گلومرولی گلومرولی عمل کند

a mushroom with minute little pores

قارچ با روزنه‌های بسیار ریز


When the weather is hot, sweat comes out of the body's pores.

در گرما عرق از منفذهای بدن خارج می‌شود.


پیشنهاد کاربران

موشکافی، کنکاش

روزنه، منفذ ( بر روی پوست بدن یا گیاه )
به دقت مطالعه کردن، موشکافانه خواندن

muse


1.
a very small opening on the surface of your skin that liquid comes out through when you sweat

2.
a small opening on the surface of a plant, a rock, etc

منفذ پوستی

Erase your pores : منافذ پوستیت رو حذف کن

** *Helps reduce appearance of deep lines
*** Firm skin "stretch and fit" design for effective application

[زمین شناسی و محیط زیست]: تخلخل


کلمات دیگر: