کلمه جو
صفحه اصلی

slush


معنی : دوغاب، لجن، گل وشل، گل نرم، برفاب، برف ابکی، با دوغاب پر کردن، با چلپ و چلوپ شستن
معانی دیگر : (برف یا یخ) نیمه مذاب، یخاب، از میان گل ولای یا برفاب راه رفتن یا رد شدن، گلاب، گل آبکی، لای، (به ویژه در کشتی) مواد زاید آشپزخانه (به ویژه روغن یا دنبه ی سوخته)، (مکانیک) روغن ضد زنگ، روغن روکش، روغن غلیظ، گریس، (سخن یا نگارش) به طور غلو آمیز احساساتی، سوهش نمایانه، فالوده (دارای یخ خرد کرده و شیره و آب میوه)، روغن مالی کردن، گریس مالی کردن، (بنایی) دوغاب، ملاط، با ملاط پوشاندن

انگلیسی به فارسی

لجن، گل وشل، برفاب، برف ابکی، گل نرم، دوغاب،باچلپ وچلوپ شستن، با دوغابپر کردن


شیرین، لجن، دوغاب، گل نرم، گل وشل، برفاب، برف ابکی، با دوغاب پر کردن، با چلپ و چلوپ شستن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: snow that is partly melted.

(2) تعریف: thin, watery mud.

(3) تعریف: excessively emotional speech or writing; drivel.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: slushes, slushing, slushed
• : تعریف: to cover or splash with slush.

• watery mud; partially melted snow; overly sentimental speech or writing, drivel
splash with partially melted snow or mud; walk through slush; make wet splashing sounds; fill with mortar
slush is snow which has begun to melt.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] برفاب
[زمین شناسی] لجن، گل و شل، گل نرم، دوغاب سیمان
[] 1ـ برفاب 2ـ شُلاب
[آب و خاک] برفاب

مترادف و متضاد

دوغاب (اسم)
whitewash, grout, slush

لجن (اسم)
ooze, mud, slub, silt, slob, mire, slough, slobber, slush, slosh, sludge, slop

گل وشل (اسم)
mire, slush

گل نرم (اسم)
slush

برفاب (اسم)
slush

برف ابکی (اسم)
slush

با دوغاب پر کردن (فعل)
slush

با چلپ و چلوپ شستن (فعل)
slush

جملات نمونه

1. the sun turned the snow into slush
خورشید برف ها را آبکی کرد.

2. There was dirty brown slush all over the roads and pavements.
[ترجمه ترگمان]کف خیابان ها و پیاده روها پر از گل و لای بود
[ترجمه گوگل]در سرتاسر جاده ها و پیاده روها قهوه ای کثیف وجود دارد

3. A pair of wide tracks led through the slush and mud.
[ترجمه ترگمان]یک جفت ریل عریض باعث گل و لای و گل و لای می شد
[ترجمه گوگل]یک جفت آهنگ وسیع از طریق جوش و گلدان منجر شد

4. Her novels are full of sentimental slush.
[ترجمه ترگمان]رمان های او پر از گل و لای احساساتی است
[ترجمه گوگل]رمان های او پر از خستگی احساسی است

5. The snow had turned to slush.
[ترجمه ترگمان]برف به گل و لای رفته بود
[ترجمه گوگل]برف به شکوفایی تبدیل شده است

6. He used his party's slush fund to buy votes in the election.
[ترجمه ترگمان]او از صندوق بین المللی حزب خود برای خرید آرا در این انتخابات استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او از صندوق خجسته حزبش برای خرید رای در انتخابات استفاده کرد

7. A legless beggar pulled himself along through the slush on wooden slats.
[ترجمه ترگمان]گدای سفیدپوست، خود را از میان گل و لای و لای و لای و لای slats چوبی بیرون می کشید
[ترجمه گوگل]گدایی بی نظیر خود را از طریق خلال بر روی تخته های چوبی بکشید

8. Two unsightly slush machines mar the ambience, and tacky little bowls of pretzels are strewn throughout.
[ترجمه ترگمان]دو دستگاه پرس و جو ناخوشایند محیط را از بین می برند، و کاسه کوچکی از چوب شور روی هم ریخته می شود
[ترجمه گوگل]دو دستگاه شستشوی ناخوشایندی در محوطه قرار می گیرند، و کاسه های کوچک چوب کریستالی در همه جا پر می شود

9. Everything had melted into brown slush within a few hours.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند ساعت همه چیز به رنگ قهوه ای تیره شده بود
[ترجمه گوگل]همه چیز به مدت چند ساعت به قهوه ای قهوه ذوب شده بود

10. Outside there was snow and slush along the streets and sidewalks.
[ترجمه ترگمان]در بیرون برف و slush در خیابان و پیاده رو دیده می شد
[ترجمه گوگل]در خارج از خیابان ها و پیاده روها برف و بارانی بود

11. He's accused of misusing $1 5 million from a secret government slush fund.
[ترجمه ترگمان]او متهم به سو استفاده از یک میلیون دلار از یک صندوق مخفی از سوی دولت مخفی است
[ترجمه گوگل]او متهم به سوء استفاده از 1 5 میلیون دلار از صندوق خزانه داری دولتی است

12. Becker's eyes were as cold and grey as the slush on the pavements outside.
[ترجمه ترگمان]چشمان بکر به سردی و خاکستری روی سنگفرش ها بیرون بود
[ترجمه گوگل]چشمان بکر به عنوان سرخوش و خاکستری بر روی پیاده رو در خارج از چشم بود

13. In the city the clean white snow had turned to grey slush.
[ترجمه ترگمان]در شهر برف سفید برف به میان گل و لای پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]در شهر، برف پاک سفید به خاکستری خاکستری تبدیل شده است

14. This impressed me, for there is nothing more penetrating than snow and slush.
[ترجمه ترگمان]این موضوع مرا تحت تاثیر قرار داد، چون چیزی بیش از برف و لای و لای در کار نیست
[ترجمه گوگل]این من را تحت تأثیر قرار داد، زیرا هیچ چیزی نفوذی بیش از برف و برف ندارد

The sun turned the snow into slush.

خورشید برف‌ها را آبکی کرد.


We slushed through the field.

از میان برفاب مزرعه رد شدیم.


پیشنهاد کاربران

slush fund: پول ریخت و پاش، بودجه ی کارچاق کنی

یخ در بهشت

برف و آب
گل و آب

برای فیلم و سریالی که خیلی بی محتوا و عاشقانه است هم استفاده میشه یا به اصطلاح خودمون آبکی
slushy romantic fiction

slush ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: برفابه
تعریف: یخ یا برف بر روی زمین که براثر باران یا هوای گرم یا به روش های شیمیایی به آمیزه ای آبکی تبدیل شده باشد


کلمات دیگر: