کلمه جو
صفحه اصلی

vitrify


معنی : بصورت شیشه در اوردن، بصورت شیشه درامدن
معانی دیگر : تبدیل به شیشه کردن یا شدن، شیشه ای کردن یا شدن، شیشه شدن

انگلیسی به فارسی

بصورت شیشه در آوردن، بصورت شیشه درآمدن


ظاهر شدن، بصورت شیشه در اوردن، بصورت شیشه درامدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: vitrifies, vitrifying, vitrified
مشتقات: vitrifiable (adj.), vitrification (n.)
(1) تعریف: to make into or become glass, usu. through a heating process.

(2) تعریف: to make or become like glass.

• turn into glass

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] شیشه ای شدن

مترادف و متضاد

به صورت شیشه در اوردن (فعل)
vitrify

بصورت شیشه درامدن (فعل)
vitrify


کلمات دیگر: