1. The business of the committee was delayed by procedural difficulties.
[ترجمه ترگمان]کار این کمیته با مشکلات رویه ای به تاخیر افتاد
[ترجمه گوگل]مشاغل کمیته با مشکلات رویه ای به تعویق افتاد
2. A Spanish judge rejected the suit on procedural grounds.
[ترجمه ترگمان]یک قاضی اسپانیایی این دادخواست را به دلایل رویه ای رد کرد
[ترجمه گوگل]یک قاضی اسپانیایی این تقاضا را بر اساس شرایط رویه رد کرد
3. Theological or procedural matters too deep for such as Lucy and themselves.
[ترجمه ترگمان]درباره مسایلی چون لوسی و خودشان بیش از اندازه عمیق و عمیق بودند
[ترجمه گوگل]مسائل الهیاتی و رویه ای برای چنین افرادی مانند لوسی و خودشان نیز بسیار عمیق است
4. Besides tougher legal standards, there are several procedural reasons to go slow under the new law, legal experts say.
[ترجمه ترگمان]متخصصان حقوقی می گویند که علاوه بر استانداردهای قانونی سختگیرانه، چندین دلیل عملی وجود دارد که در قانون جدید به کندی پیش می رود
[ترجمه گوگل]کارشناسان حقوقی می گویند علاوه بر استانداردهای سختگیرانه قانونی، دلایل رویه ای در قانون جدید وجود دارد
5. Finally there is a general duty of procedural fairness.
[ترجمه ترگمان]بالاخره یه وظیفه کلی هم هست که باید انجام بشه
[ترجمه گوگل]در نهایت یک وظیفه عمومی عدالت رویه ای وجود دارد
6. There were also a number of small procedural changes desirable in public inquiries.
[ترجمه ترگمان]همچنین تعدادی از تغییرات رویه ای کوچک در تحقیقات عمومی مطلوب بودند
[ترجمه گوگل]همچنین تعدادی از تغییرات رویه ای کوچک در تحقیقات عمومی مطلوب بود
7. Procedure Certain procedural rules are common to all applications under the Children Act 198
[ترجمه ترگمان]رویه ای که برخی از قوانین رویه ای خاص برای همه برنامه های تحت قانون کودکان ۱۹۸ مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]روش خاص قوانین رویه ای برای کلیه برنامه های تحت قانون کودکان 198 رایج هستند
8. Some states, however, give nontenured teachers minimal procedural rights.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی ایالات به معلمان nontenured حداقل حقوق رویه ای را می دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، بعضی ایالت ها، حداقل حقوق رویه ای را برای معلمان غیر قابل تحمل ارائه می دهند
9. As a matter of doctrine, procedural matters are governed by the lex fori.
[ترجمه ترگمان]در اصل، اصول رویه ای به وسیله \"قانون fori\" اداره می شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ماده از دکترین، مسائل رویه ای توسط lex fori اداره می شود
10. The relational algebra is a procedural language.
[ترجمه ترگمان]جبر رابطه ای یک زبان رویه ای است
[ترجمه گوگل]جبر رابطه ای یک زبان رویه ای است
11. No amount of procedural fairness could compensate for lack of knowledge of the complexities of the law.
[ترجمه ترگمان]هیچ عدالت رویه ای می تواند فقدان دانش پیچیدگی های قانون را جبران کند
[ترجمه گوگل]هیچ عدالت رویه ای نمی تواند کمبود دانش پیچیدگی های قانون را جبران کند
12. In addition, procedural reforms in the 1970s transformed the relationship between chairmen and their committee colleagues.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اصلاحات رویه ای در دهه ۱۹۷۰ رابطه بین روسا و همکاران آن ها را تغییر داد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، اصلاحات رویه ای در دهه 1970 ارتباط بین رئیس و همکاران کمیته خود را تغییر داد
13. As to the former, the usual procedural rules apply depending on whether proceedings are commenced in the High Court or county court.
[ترجمه ترگمان]مطابق با گذشته، قوانین رویه ای معمول بسته به اینکه آیا جلسات در دادگاه عالی یا دادگاه ایالتی شروع می شوند، اعمال می شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که در ابتدا، قوانین رویه ای معمولی بسته به اینکه آیا پرونده در دادگاه عالی یا دادگاه شهرستان آغاز شده است، اعمال می شود
14. Purely procedural rules may be binding by reference to the rules in force at the time when the procedure is applied.
[ترجمه ترگمان]قوانین رویه ای ممکن است با اشاره به قوانین در زمانی که روند اعمال می شود، لازم الاجرا باشد
[ترجمه گوگل]قوانین رویه ای خالص ممکن است با ارجاع به قوانین در خلال زمانی که روش اعمال می شود، الزامی باشد
15. TransAction introduces important procedural changes for the home-moving consumer.
[ترجمه ترگمان]transaction تغییرات مرحله ای مهم برای مصرف کننده متحرک را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]TransAction تغییرات رویه مهم را برای کاربر محرمانه ایجاد می کند