کلمه جو
صفحه اصلی

pluvial


معنی : بارانی، باران زا، پر باران
معانی دیگر : باران زاد، وابسته به باران، پر بارندگی

انگلیسی به فارسی

( pluvian ، pluvine ) بارانی، (زیست‌شناسی) باران زا،پرباران


pluvial، باران زا، بارانی، پر باران


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: pluvian (adj.)
(1) تعریف: having to do with rain, esp. a lot of rain; rainy.

(2) تعریف: of geological changes, brought about by rain.

• of or related to rain; caused by rain

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بارانی
[زمین شناسی] بارانی
[آب و خاک] بارانی، پربارش، بارانزا

مترادف و متضاد

بارانی (صفت)
juicy, wet, drippy, rainy, pluvial

باران زا (صفت)
pluvial

پر باران (صفت)
rainy, pluvial, pluvious

جملات نمونه

1. pluvial cloud
ابر باران زا

2. pluvial plains
دشت های باران زاد (ایجاد شده در اثر باران)

3. This year our country produced the infrequent pluvial calamity on the history.
[ترجمه ترگمان]امسال کشور ما یک فاجعه pluvial نادر را در تاریخ تولید کرد
[ترجمه گوگل]این کشور در سال جاری، ماجراهای نادرستی را در تاریخ به وقوع پیوسته است

4. Her name is pluvial alizarin red .
[ترجمه ترگمان]اسمش \"pluvial alizarin\" - ه
[ترجمه گوگل]نام او آلوزارین قرمز است

5. With the change of precipitation, it divided three pluvial periods and three dry periods.
[ترجمه ترگمان]با تغییر بارش، سه دوره pluvial و سه دوره خشک ترتیب داده شد
[ترجمه گوگل]با تغییر بارندگی، سه دوره پلوئالی و سه دوره خشک را تقسیم کرد

6. Her name is pluvial alizarin red ( phonic ).
[ترجمه ترگمان]نام او pluvial alizarin است (phonic)
[ترجمه گوگل]نام او آلوزارین قرمز (فونیک) است

7. Pluvial maple : I feel loser has 9 cities only, so here does not have the biggest loser.
[ترجمه ترگمان]درخت افرا: من احساس می کنم که بازنده تنها ۹ شهر دارد، بنابراین اینجا بزرگ ترین بازنده را ندارد
[ترجمه گوگل]افلاطون Pluvial من احساس می کنم بازنده تنها 9 شهرستان دارد، بنابراین در اینجا بزرگترین بازنده نیست

8. With increasing(decreasing) temperature, more pluvial regions are to the South(North) in China.
[ترجمه ترگمان]با افزایش دمای (کاهش)، مناطق pluvial بیشتر در جنوب (شمال)در چین قرار دارند
[ترجمه گوگل]با افزایش (کاهش) درجه حرارت، مناطق بیشتر pluvial به جنوب (شمال) در چین است

9. Pluvial maple : From short-term come up tell, this is an evildoing to cities.
[ترجمه ترگمان]درخت افرا: از کوتاه مدت تا به حال، این یک evildoing برای شهرها است
[ترجمه گوگل]افلاطون Pluvial از کوتاه مدت می آیند تا بگویم، این یک خیانت به شهرهای است

10. The pluvial geological records of Jiangling area in Jianghan Plain, show that the area revealed 18 flood events during the last 3000 years.
[ترجمه ترگمان]The زمین شناسی منطقه Jiangling در دشت Jianghan نشان می دهد که این منطقه ۱۸ حادثه سیل را طی ۳۰۰۰ سال گذشته آشکار کرده است
[ترجمه گوگل]سوابق جغرافیایی پلویا در منطقه جیانگینگ در جیانگان دشت نشان می دهد که این منطقه طی سال های 3000 سال گذشته 18 رویداد سیل را نشان داده است

11. Pluvial fruit is the most influential one of work of force, knocking Zhong Ren to block Ximoduo is the figure with an appearance is deformed and exalted heart all the time in reader heart.
[ترجمه ترگمان]میوه Pluvial موثرترین راه کار زور است و Zhong رن را به بلوک Ximoduo می زند و در تمام طول عمر در قلب خواننده تغییر شکل می دهد و قلب exalted دارد
[ترجمه گوگل]میوه Pluvial یکی از تاثیر گذار ترین نیروی کار است، ضربه زدن به ژونگ Ren به بلوک Ximoduo شکل است که شکل ظاهری تغییر شکل یافته و قلب فراوان در همه زمان ها در قلب خواننده است

12. This paper proved that grain size composition of pluvial fan conglomerate has self similar fractal structure by applying fractal theory.
[ترجمه ترگمان]این مقاله ثابت کرد که ترکیب اندازه دانه ها از یک مجتمع تولیدی pluvial، با استفاده از نظریه مقطعی، ساختار مقطعی مشابهی دارد
[ترجمه گوگل]این مقاله ثابت کرد که ترکیب دانه از مخلوط پنجم فلو با ساختار فرکتال خودمختار با استفاده از نظریه فراکتال ثابت شده است

13. How much of this former water erosion can be attributed to pluvial phases in the Pleistocene is very doubtful.
[ترجمه ترگمان]چه مقدار از این فرسایش پیشین آب را می توان به مراحل pluvial در دوره پلیستوسن، بسیار مشکوک دانست
[ترجمه گوگل]خیلی از این فرسایش آب سابق را می توان به فلوئور فلوئید در پلیستوسن نسبت داد، بسیار تردید است

14. According to i ts origin, sapphire sand strata are divided into sand wash stratum, pluvial stratum and relict drifted sand stratum, while sapphire concentrated well in drifted sand stratum.
[ترجمه ترگمان]با توجه به اصل ts، لایه های ماسه یاقوت به لایه wash ماسه، لایه pluvial و relict تقسیم می شوند در حالی که یاقوت کبود به خوبی در لایه شن شناور متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به منشاء منحصر به فرد، میله های شن و ماسه یاقوت کبود به شستشوی شن و ماسه، ورقه پلویا و کریستال شسته شده در خاک تقسیم می شوند، در حالی که یاقوت کبود در ستون شن و ماسه ریزش شده متمرکز شده است

pluvial plains

دشت‌های باران‌زاد (ایجاد‌شده در اثر باران)


pluvial cloud

ابر باران‌زا



کلمات دیگر: