کلمه جو
صفحه اصلی

rivulet


معنی : جویبار، جوی کوچک، نهر کوچک
معانی دیگر : رود کوچک، رودچه، نهر، (اصفهانی) مادی

انگلیسی به فارسی

جویبار، جوی کوچک، نهر کوچک


گودال، جویبار، جوی کوچک، نهر کوچک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a tiny stream or brook; trickle.
مشابه: creek

- The children had placed stepping stones across the rivulet.
[ترجمه ترگمان] بچه ها سنگ ها را روی رودخانه گذاشته بودند
[ترجمه گوگل] بچه ها سنگ های پله ای را در سراسر رودخانه قرار داده اند

• small stream, brook, creek
a rivulet is a small stream; a literary word.

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] شیارک،حوضچه

مترادف و متضاد

جویبار (اسم)
rush, acequia, rivulet, rill, coulee, fluor, streamlet

جوی کوچک (اسم)
rivulet, rill, brooklet

نهر کوچک (اسم)
rivulet, grip, runnel, streamlet

جملات نمونه

1. The school is located near the rivulet.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه در نزدیکی نهری قرار دارد
[ترجمه گوگل]مدرسه در نزدیکی رودخانه واقع شده است

2. Rivulets of sweat ran down her back.
[ترجمه ترگمان]عرق از پشتش سرازیر شد
[ترجمه گوگل]شانه های عرق به پشت او می افتد

3. Rain ran in tiny rivulets down the window.
[ترجمه ترگمان]باران بسیار کوچک از پنجره جاری شد
[ترجمه گوگل]باران در رگه های کوچک در پنجره افتاد

4. Rivulets of water ran in through the leaks.
[ترجمه ترگمان]آب از لای درز در آب جاری شد
[ترجمه گوگل]سوپاپ های آب از طریق نشت ها فرار می کنند

5. I gaze out through the steam and the rivulets of water running down the glass of the shower cabinet.
[ترجمه ترگمان]از میان بخار آب و جاری آب که از طرف کابینت حمام سرازیر می شود نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]من از طریق بخار و رگبار های آب از چشمه کابین دوش نگاه می کنم

6. Rivulets of yellow filled the grooves in the floor.
[ترجمه ترگمان]Rivulets زرد، شیارهای کف اتاق را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]شیب های زرد شیارها را در کف پر می کند

7. Ahead of him a rivulet trickled towards the river.
[ترجمه ترگمان]در مقابل او نهری روان بود که از رودخانه جاری می شد
[ترجمه گوگل]پیش از او، یک رودخانه به طرف رودخانه فرو ریخت

8. Above him rivulets of mud slid through the boards of the roof.
[ترجمه ترگمان]بر فراز سرش، rivulets از تخته های کف بام پایین سرید
[ترجمه گوگل]بالای سر او از گلدان های سقفی رد می شود

9. The crimson rivulets were lengthening, tracing lines down his throat and soaking into the collar of his overalls.
[ترجمه ترگمان]The سرخ رنگ دراز کشیده بود و خطوط روی گلویش را رد می کرد و یقه لباس his را خیس می کرد
[ترجمه گوگل]ریزه های قرمز طول می کشیدند، خطوط را از گلویش رد می کردند و به یقه لباس هایش فرو می ریختند

10. There are twin rivulets of sweat running from her temples to her jawline.
[ترجمه ترگمان]موجی از عرق از شقیقه اش به گونه اش جاری می شود
[ترجمه گوگل]دوقلوهای عرق از عرق که از معابد خود به جادوگرش میرسد وجود دارد

11. I stared at the brown rivulets snaking down the wall where my window should have been.
[ترجمه ترگمان]به the قهوه ای رنگی که مشرف به دیوار بود، خیره شدم
[ترجمه گوگل]من به قهوه ای قهوه ای که در آن پنجره من بود باید از دیوار خارج شود

12. They passed the dry bed of a rivulet.
[ترجمه ترگمان]از کنار بس تر خشک یک جویبار گذشتند
[ترجمه گوگل]آنها تخت خشکی یک جریان را گذراندند

13. Few men, drinking at a rivulet, stop to consider its source.
[ترجمه ترگمان]افراد کمی که در یک نهر آبی می نوشیدند، توقف می کردند تا منبع آن را در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از مردان، که در یک قاعده نوشیدنی هستند، متوقف نمیشوند

14. The golden-headed box turtle inhabit in the rivulet with the dense vegetation and the slot of the stone.
[ترجمه ترگمان]این لاک پشت با سر طلایی در نزدیکی های رودخانه، با پوشش گیاهی متراکم و شکاف سنگ، در آن ساکن است
[ترجمه گوگل]لاک پشت جعبه طلایی سر در غار با پوشش گیاهی متراکم و شکاف سنگ زندگی می کند

پیشنهاد کاربران

مسیر آب


کلمات دیگر: