کلمه جو
صفحه اصلی

sod


معنی : چمن، میگسار، با چمن، کلوخ چمنی، چمن ایجاد کردن، پوشاندن
معانی دیگر : (مهجور) زمان گذشته ی: seethe، (رویه ی فوقانی خاک که حاوی علف و چمن و سایر گیاهان کوچک و ریشه ی آنها است) روخاک، سیاخاک، خاک سیاه، خاکرویه، (خاک چسبیده به ریشه ی چمن و غیره که با آن کنده می شود) ریشه خاک (turf و sward هم می گویند)، کلوخه، کلوخه ی ریشه دار، با روخاک پوشاندن، با خاک علف دار پوشاندن، با لایه ای از چمن پوشاندن، (انگلیس - خودمانی - زننده)، بچه باز، اهل لواط، آدم رذل، پست فطرت، ملعون، جهنمی، لعنت کردن، مرغزار، کلو  چمنی، خیس شدن

انگلیسی به فارسی

چمن، مرغزار، کلوخ چمنی، با چمن، پوشاندن، چمنایجاد کردن، خیس شدن


جادوگر، چمن، با چمن، میگسار، کلوخ چمنی، پوشاندن، چمن ایجاد کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a piece of grassy turf that has been cut or torn away with the roots.

(2) تعریف: the ground, esp. when grassy; turf.
مشابه: turf
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sods, sodding, sodded
• : تعریف: to lay with sod.
مشابه: turf

- We decided to sod the front lawn, rather than seed it.
[ترجمه ترگمان] ما تصمیم گرفتیم که چمن های جلو رو صاف کنیم تا اینکه تخم رو از تخم بیرون بیاریم
[ترجمه گوگل] ما تصمیم گرفتیم جلوی چمن جلو را بگیریم، نه آن را بذاریم

• section of grass that has been cut or uprooted from the earth; turf, uppermost layer of soil containing grass roots and plants; homosexual (british slang); guy, fellow, chap (british slang); obnoxious child, brat (british slang)
cover with turf or sod, cover with a layer of grass and soil
some people call someone a sod when they are angry with them or think that they are unpleasant; an informal word which some people find offensive.
some people use sod before a word or expression in order to indicate that they think that it is not important or that they do not care about it; an informal word which some people find offensive.
some people say sod it when they are angry because something has gone wrong or when they want to indicate that something is unimportant and that they do not intend to deal with it; an informal word which some people find offensive.
the sod is the surface of the ground, together with the grass and roots that are growing in it; a literary use.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پوشش چمنی - چمن کاری - چمن پوش کردن - مرغزار - مرغکاری
[آب و خاک] پوشش چمنی

مترادف و متضاد

چمن (اسم)
arbor, grass, lawn, turf, sod, meadow, green, grass plot, prairie, greensward, sward

میگسار (اسم)
lush, sod, bacchant, drunk, bibber, soak, toper

با چمن (اسم)
sod

کلوخ چمنی (اسم)
turf, sod

چمن ایجاد کردن (فعل)
sod

پوشاندن (فعل)
ensconce, envelop, case, apparel, cover, mask, conceal, coat, veil, put on, sod, line, vest, deck, belay, bestrew, jacket, blanket, sheathe, shingle, camouflage, submerge, overcast, immerse, shroud, clothe, wear, crown, endue, infold, indue, suffuse

جملات نمونه

1. sod off
(انگلیس - خودمانی - زننده) گمشو!،بروگمشو!،گورت را گم کن !

2. the old sod
میهن،وطن،موطن،زادگاه (به ویژه در اشاره به ایرلند)

3. under the sod
مرده و دفن شده،زیر خاک سیاه

4. Oh sod off, you stupid git!
[ترجمه ترگمان]ای احمق کله پوک احمق!
[ترجمه گوگل]اوه خدانگهه، شما گیتی احمق!

5. This puzzle is a real sod.
[ترجمه ترگمان]این معما یه sod واقعیه
[ترجمه گوگل]این پازل جادویی واقعی است

6. Apparently he's a sod to work for.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا کار سختیه براش کار کنه
[ترجمه گوگل]ظاهرا او جادو برای کار است

7. The poor old sod got the sack yesterday.
[ترجمه ترگمان]آن پیرمرد بیچاره، همین دیروز کیسه را گرفت
[ترجمه گوگل]دیوار قدیمی فقیر روز گذشته بسته را گرفت

8. We're going on holiday and sod the expense.
[ترجمه ترگمان]ما داریم میریم تعطیلات
[ترجمه گوگل]ما در حال تعطیلات هستیم و هزینه می کنیم

9. That sod Wilkins, excuse my French, has taken my bloody parking space.
[ترجمه ترگمان]این sod، ببخشید که فرانسوی ام جای پارک لعنتی منو گرفته
[ترجمه گوگل]فرشته ی ویلکینز، فراموش کرده فرانسوی من، فضای پارک خونین من را گرفته است

10. What a sod this job is proving to be!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]این چه مدتی است که این کار انجام شده است؟

11. I don't give a sod who it is!
[ترجمه ترگمان]من کسی نیستم که این طور باشد!
[ترجمه گوگل]من جادو نمی کنم که آن است!

12. Sod this car! It's always breaking down.
[ترجمه ترگمان]لعنت به این ماشین! همیشه از هم جدا می شویم
[ترجمه گوگل]این ماشین را سد کنید این همیشه شکستن است

13. It was a sod of a car to repair.
[ترجمه ترگمان]یه جور ماشین بود که تعمیر شده بود
[ترجمه گوگل]این جادویی از یک ماشین برای تعمیر بود

14. Sod that for a lark! I'm not doing any more tonight.
[ترجمه ترگمان]خوب، به درک! من امشب دیگر کار نمی کنم
[ترجمه گوگل]دیوانه ای که برای یک لارا! من امشب امتحان نمی کنم

اصطلاحات

the old sod

میهن، وطن، موطن، زادگاه (به‌ویژه در اشاره به ایرلند)


under the sod

مرده و دفن‌شده، زیر خاک سیاه


sod off

(انگلیس - عامیانه - زننده) گم‌شو!، برو گم‌شو!، گورت را گم کن!


Sod's law

(انگلیس - عامیانه) رجوع شود به: Murphy's Law


پیشنهاد کاربران

روش بی ادبانه برای گفتن اینکه چیزی مهم نیست
sod it/that
Sod the job, I’m going home.

SOD =Secretary of Defense = وزیر دفاع


کلمات دیگر: