کلمه جو
صفحه اصلی

snowstorm


توفان برف، کولاک، بوران

انگلیسی به فارسی

توفان برف، کولاک، بوران


ترسناک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a storm in which there is a heavy fall of snow and often high winds.

• storm accompanied by heavy snowfall and high winds
a snowstorm is a very heavy fall of snow, usually when there is a lot of wind blowing at the same time.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بوران - دمه - کولاک برف
[آب و خاک] توفان برف

جملات نمونه

1. Traffic was dislocated by the snowstorm.
[ترجمه ترگمان]ترافیک در اثر بارش برف از جا دررفته بود
[ترجمه گوگل]ترافیک در اثر بارش برف از بین رفته است

2. The snowstorm will last till tomorrow afternoon.
[ترجمه ترگمان]طوفان برف تا فردا بعد از ظهر دوام خواهد داشت
[ترجمه گوگل]رعد و برق تا فردا بعد از ظهر تا آخر عمر ادامه خواهد داشت

3. A severe snowstorm blocked up railroads.
[ترجمه ترگمان]یک طوفان شدید و شدید راه اهن را مسدود کرده بود
[ترجمه گوگل]یک برف شدید، راه آهن را مسدود کرد

4. Traffic in the city was interrupted by a snowstorm.
[ترجمه ترگمان]ترافیک در شهر توسط طوفان برف قطع شد
[ترجمه گوگل]ترافیک در شهر توسط یک برف دچار وقفه شد

5. A snowstorm hit the West today, bringing with it frigid temperatures.
[ترجمه ترگمان]طوفان برف امروز غرب را لرزاند و دمای سرد آن را به همراه آورد
[ترجمه گوگل]امروزه برف زده به غرب ضربه زده است، و این باعث می شود که دمای آن سرد باشد

6. The snowstorm swept the vast expanse of grassland.
[ترجمه ترگمان]برف، گستره وسیع چمن زار را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]برف زدگی گستره وسیعی از علفزارها را در بر گرفت

7. After several weeks of travel, snowstorm hit us first.
[ترجمه ترگمان]پس از چند هفته سفر، طوفان برف ابتدا به ما برخورد کرد
[ترجمه گوگل]پس از گذشت چند هفته از سفر، برف زدن به ما اول رسید

8. A sudden snowstorm paralysed the city.
[ترجمه ترگمان]برف ناگهانی شهر را تسخیر کرده بود
[ترجمه گوگل]یک برف ناگهانی باعث فلج شدن شهر شد

9. Unfortunately they ran into a snowstorm along the way.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه در راه بارش برف شروع به باریدن کرده بودند
[ترجمه گوگل]متأسفانه آنها در طول راه به برف گیر افتادند

10. One of the victims of the weekend's snowstorm has been named as twenty-year-old John Barr.
[ترجمه ترگمان]یکی از قربانیان طوفان برفی آخر هفته جان بار به نام جان بار نامگذاری شده است
[ترجمه گوگل]یکی از قربانیان برف و باران آخر هفته به نام جان بار 20 ساله نامگذاری شده است

11. The snowstorm meant that all planes were grounded.
[ترجمه ترگمان]جریان برف به این معنا بود که تمام هواپیماها تنبیه شده اند
[ترجمه گوگل]آفتاب برف به این معنی بود که تمام هواپیما ها زمین بودند

12. The icy roads were sanded after the snowstorm.
[ترجمه ترگمان]پس از کولاک برف، جاده های یخ پوشیده از شن بود
[ترجمه گوگل]جاده های یخی پس از برف و باران پوشیده شده بود

13. The first snowstorm blew in from the north.
[ترجمه ترگمان]اولین طوفان برف از سمت شمال می وزید
[ترجمه گوگل]اولین بارش برف در شمال از بین رفته بود

14. He turned his son adrift in a snowstorm.
[ترجمه ترگمان]پسرش رو تبدیل به طوفان کرد
[ترجمه گوگل]او پسر خود را در یک رعد و برق برافراشت

پیشنهاد کاربران

توده برف

کولاک

snowstorm ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: توفان برف
تعریف: توفانی که با بارش منجمد به شکل برف قابل تشخیص است


کلمات دیگر: