کلمه جو
صفحه اصلی

to excess


زیاده (از حد)، بیش از حد، خیلی، بسیار

انگلیسی به انگلیسی

• too much, more than enough

جملات نمونه

1. He started drinking to excess after losing his job.
[ترجمه ترگمان]او پس از از دست دادن شغلش شروع به نوشیدن بیش از حد کرد
[ترجمه گوگل]او پس از از دست دادن شغل خود، بیش از حد نوشید

2. He praised the book to excess.
[ترجمه ترگمان]او از این کتاب به حد افراط تمجید کرد
[ترجمه گوگل]او کتاب را بیش از حد تحسین کرد

3. They never smoked or drank to excess.
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز سیگار نمی کشند و بیش از حد مشروب می خوردند
[ترجمه گوگل]آنها هرگز سیگار نکشیدند و یا بیش از حد نوشیدند

4. Don't carry your anger to excess.
[ترجمه ترگمان]عصبانیت خود را بیش از حد تحمل نکنید
[ترجمه گوگل]خشم خود را به بیش از حد تحمل نکنید

5. There are more cranes than half-baked themes done to excess.
[ترجمه ترگمان]جرثقیل های بیشتری نسبت به مواد خام نیمه پخت شده وجود دارند که بیش از حد پخته شده اند
[ترجمه گوگل]جرثقیل های بیشتر از نیمی از پخت شده تم های انجام شده به بیش از حد وجود دارد

6. If you must drink, do so to excess.
[ترجمه ترگمان]اگر بنوشید، افراط کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما باید نوشیدنی، این کار را برای بیش از حد انجام دهید

7. If the supply of data slowed due to excess use, the cooperative could purchase larger pipes for all to share.
[ترجمه ترگمان]اگر عرضه داده ها به دلیل استفاده مازاد کاهش یابد، تعاونی می تواند لوله های بزرگتری را برای همه تقسیم کند
[ترجمه گوگل]اگر عرضه داده ها به علت استفاده بیش از حد کاهش یابد، تعاونی می تواند لوله های بزرگتری را برای همه به منظور به اشتراک گذاشتن خریداری کند

8. He drank to excess, occasionally causing scenes in front of CIA officials.
[ترجمه ترگمان]او به حد افراط مشروب می خورد و گهگاه صحنه ای را در مقابل مقامات CIA مطرح می کرد
[ترجمه گوگل]او به بیش از حد نوشید، گاهی اوقات باعث ایجاد صحنه در مقابل مقامات سیا شد

9. Irwin admitted he often used alcohol and drugs to excess.
[ترجمه ترگمان]ایروین اقرار کرده است که اغلب از الکل و مواد مخدر استفاده می کند
[ترجمه گوگل]ایروین اعتراف کرد که او اغلب الکل و مواد مخدر را بیش از حد مصرف می کند

10. He drinks to excess.
[ترجمه ترگمان] داره زیاده روی میکنه
[ترجمه گوگل]او به بیش از حد می نوشند

11. The semiconductor devices are all fairly sensitive to excess heat, so don't fry them during soldering!
[ترجمه ترگمان]وسایل نیمه هادی کاملا نسبت به گرمای اضافی حساس هستند، بنابراین آن ها را در طول لحیم کاری افتضاح نمی کنند!
[ترجمه گوگل]دستگاه های نیمه هادی نسبت به گرما بیش از حد حساس هستند، بنابراین آنها را در زمان لحیم کاری نگذارید!

12. Drinking to excess for a long time will lead to cirrhosis of the liver.
[ترجمه ترگمان]نوشیدن برای مدت زمان طولانی منجر به سیروز جگر خواهد شد
[ترجمه گوگل]مصرف بیش از حد برای مدت طولانی به سیروز کبد منجر می شود

13. Red meat, eaten to excess, is very high in fat and calories.
[ترجمه ترگمان]گوشت قرمز که به حد افراط خورده می شود، در چربی و کالری بسیار بالا است
[ترجمه گوگل]گوشت قرمز خورده شده به بیش از حد، با چربی و کالری بسیار زیاد است

14. Exercise, if carry to excess, will do you more harm than good.
[ترجمه ترگمان]اگر زیاده روی کنید، ورزش کنید، بیشتر آسیب خواهید دید تا خیر
[ترجمه گوگل]ورزش، اگر به بیش از حد حمل شود، شما را بیشتر از خسارت بیشتر می کند

15. A spare tire refers to excess weight that a person is carrying around the waist area.
[ترجمه ترگمان]لاستیک زاپاس به وزن اضافی که یک فرد در اطراف ناحیه کمر حمل می کند اشاره می کند
[ترجمه گوگل]یک راننده یدکی به وزن اضافی اشاره می کند که یک فرد در اطراف ناحیه کمر قرار دارد

پیشنهاد کاربران

بیش از حد


کلمات دیگر: