خاطرات، حافظه، خاطره، یاد، یادبود، خاطر، یادگار
memories
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
یادآوری
thing that he remmebers
خاطرات
She did not show a reaction to remind him of all the memories
Don't forget our memories in Tabriz
خاطراتمان در تبریز فراموش نکن
خاطراتمان در تبریز فراموش نکن
I don't remember the memories of the north
The thing we remember whenever we are think about the things
یادآوری - خاطرات
I erase the bad memories from my mind
من خاطرات بدم را از ذهنم پاک میکنم
I erase the bad memories from my mind
من خاطرات بدم را از ذهنم پاک میکنم
یادآوری _خاطرات
? Who Memories conversations
چه کسی مکالمه رو حفظ کرده ؟
چه کسی مکالمه رو حفظ کرده ؟
Memories of a girl waiting
خاطرات دختری منتظر
خاطرات دختری منتظر
• توانایی که ذهن، اطلاعات را ذخیره و به خاطر می آورد
• چیزی که از گذشته به یادگار مانده
• چیزی که از گذشته به یادگار مانده
کلمات دیگر: