کلمه جو
صفحه اصلی

drive in


1- (به زور) به درون (چیزی) راندن (مثلا با ضربه ی چکش) 2- (بیس بال) درایو این، (امریکا) درایواین (رستوران یا بانک و غیره که مشتریان بدون پیاده شدن از اتومبیل کار خود را انجام می دهند)

انگلیسی به فارسی

درایو


انگلیسی به انگلیسی

• eating establishment in which customers place their orders and are served while remaining in their vehicles
knock in, bang in, hammer in (nail, wedge, etc.)
a drive-in is a cinema, restaurant, or other place that offers a service to people which allows them to stay in their cars while using the service provided.

جملات نمونه

1. We're going to launch a big recruitment drive in the autumn.
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم تا یک ماشین استخدام بزرگ را در پاییز راه اندازی کنیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم یک راننده استخدام بزرگ در پاییز را راه اندازی کنیم

2. It is dangerous to drive in a thick fog.
[ترجمه ترگمان]رانندگی در یک مه غلیظ خطرناک است
[ترجمه گوگل]خطرناک است در یک مه غلیظ رانندگی کنید

3. First,drive in the outlying men and then attack the whole enemy force.
[ترجمه ترگمان]اول از مردان دور می شوم و بعد به تمام نیروی دشمن حمله می کنم
[ترجمه گوگل]ابتدا در مردان دور افتاده حرکت کنید و سپس به تمام نیروهای دشمن حمله کنید

4. I saw her drive in.
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که به داخل اتومبیل می راند
[ترجمه گوگل]من رانندگی او را دیدم

5. I feel sorry for anyone who has to drive in this sort of weather.
[ترجمه ترگمان]دلم برای هر کسی که در چنین هوایی رانندگی کند تاسف می خورم
[ترجمه گوگل]برای کسانی که باید در این نوع آب و هوا رانندگی کنند، متاسفم

6. You need steady nerves to drive in city traffic.
[ترجمه ترگمان]تو به اعصاب قوی نیاز داری تا تو ترافیک شهر رانندگی کنی
[ترجمه گوگل]شما نیاز به عصب ثابت برای رانندگی در ترافیک شهر

7. She learnt to drive in three weeks .
[ترجمه ترگمان]سه هفته بعد یاد گرفت که رانندگی کند
[ترجمه گوگل]او آموخته بود در سه هفته رانندگی کند

8. People in the town are having an economy drive in order to save money for the education of the mountain poor children.
[ترجمه ترگمان]مردم شهر برای صرفه جویی در پول برای آموزش کودکان فقیر کوهستانی یک محرک اقتصادی دارند
[ترجمه گوگل]مردم در این شهر به دنبال صرفه جویی در اقتصاد هستند تا بتوانند پولی برای آموزش کودکان فقیر کوهستانی صرف کنند

9. He took us for a drive in his new car.
[ترجمه ترگمان] اون ما رو سوار ماشین جدیدش کرد
[ترجمه گوگل]او ما را برای رانندگی در ماشین جدیدش برد

10. Let's go for a drive in the country.
[ترجمه ترگمان]بیا بریم یه چرخی تو این کشور بزنیم
[ترجمه گوگل]بیایید برای رانندگی در کشور برویم

11. I watched them drive in.
[ترجمه ترگمان]آن ها را تماشا کردم که سوار اتومبیل شدند
[ترجمه گوگل]من آنها را درایو مشاهده کردم

12. You can't drive in that condition.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی با این وضع رانندگی کنی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید در آن شرایط رانندگی کنید

13. He tried to drive in his point.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد تا سر حد خودش رانندگی کند
[ترجمه گوگل]او سعی در رانندگی کرد

14. If you can't drive in forwards, try backing it in.
[ترجمه ترگمان]اگر نمی توانی به جلو حرکت کنی، سعی کن آن را عقب بکشی
[ترجمه گوگل]اگر نمیتوانید در جلو حرکت کنید، سعی کنید آن را به عقب برگردانید

پیشنهاد کاربران

خودرویی، از درون خودرو

ناشی از

drive in cinema = سینمایی که هر کس از داخل ماشینش به تماشای فیلم می پردازد.


کلمات دیگر: