کلمه جو
صفحه اصلی

pop off


معنی : وراج، ترکیدن، جیم شدن، ناگهان ناپدید شدن، مردن
معانی دیگر : (خودمانی) مردن، (خودمانی) کسی که ناگهان داد و بیداد یا اعتراض می کند، کسی که زود از جا در می رود، جنجالی

انگلیسی به فارسی

وراج، ناگهان ناپدیدشدن، جیم شدن، مردن، ترکیدن


مردن، وراج، ناگهان ناپدید شدن، جیم شدن، ترکیدن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: (informal) to leave suddenly or unexpectedly.
مشابه: depart, skedaddle, slide, slip, split, steal

(2) تعریف: to die suddenly or unexpectedly.
مشابه: croak, depart, die, perish

(3) تعریف: to say something in haste and without forethought, usu. in a burst of anger.
مشابه: bark, lash, snap, snarl

• leave suddenly; die

مترادف و متضاد

وراج (اسم)
blabber, caterer, blabbermouth, pratfall, pop off, prater

ترکیدن (فعل)
crack, rupture, burst, blow, explode, pop off, pop, rive, blow out, dehisce, reave

جیم شدن (فعل)
nip, pop off, guy, french leave, scram

ناگهان ناپدید شدن (فعل)
pop off

مردن (فعل)
go off, expire, die, demise, perish, die down, be killed, drop off, be slain, pop off, decease, pass away, pass out, knock off

جملات نمونه

1. It is rude just to pop off after a dinner at a friend's home.
[ترجمه ترگمان]بی ادبیه که بعد از شام بریم خونه یه دوست
[ترجمه گوگل]پس از یک شام در یک خانه دوست، بی ادب است

2. You're all just waiting till I pop off so you can get your hands on my money.
[ترجمه نازگل] همه ی شما منتظرید من بمیرم تا بتونین پول هامو از چنگم در بیارید.
[ترجمه ترگمان]تو همه منتظر re تا من برم تا تو بتونی به پول من دست بزنی
[ترجمه گوگل]همه شما فقط منتظر هستم تا پاپ بپرم، بنابراین می توانم دستانم را روی پولم بگذارم

3. He could pop off any day now.
[ترجمه ترگمان] اون می تونه هر روز بیاد بیرون
[ترجمه گوگل]او هر روز می تواند پاپ بکشد

4. When I pop off, everything will come to you.
[ترجمه ترگمان] وقتی که من بلند شم، همه چی پیش تو میاد
[ترجمه گوگل]وقتی من خاموش می شوم همه چیز به تو می آید

5. And, darling, don't pop off, will you?
[ترجمه ترگمان]و عزیزم، بلند نشو، ها؟
[ترجمه گوگل]و، عزیزم، پاپ نمی کنی؟

6. I'll make the tea and you pop off for a while.
[ترجمه ترگمان]من چایی درست می کنم و یه مدتی خاموش میشی
[ترجمه گوگل]من چای را می سازم و برای مدتی پاپ می کنم

7. If some shit ever does pop off, I'm supposed to be beside'em.
[ترجمه ترگمان]اگر بعضی از این کارها خراب بشود، من باید کنار آن ها باشم
[ترجمه گوگل]اگر برخی از گناه تا به حال پاپ خاموش، من قرار است در کنار هم باشد

8. Those gangsters used to pop off each other.
[ترجمه ترگمان]آن اراذل و اوباش از هم جدا می شدند
[ترجمه گوگل]این گانگستر ها یکدیگر را پاپ کردند

9. What did you pop off to Dick about this afternoon?
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر چه بلایی سر دیک آوردی؟
[ترجمه گوگل]در این بعد از ظهر به دیک چی داری کردی؟

10. At take off be sure to pop off the lip evenly. Begin to tuck up both legs . And your right hand down to meet you ski.
[ترجمه ترگمان]به طور قطع مطمئن شوید که به طور مساوی از لب خارج شوید شروع به کنار گذاشتن هر دو پا کنید و دست راست تان را پایین بیاورید تا با شما اسکی کنید
[ترجمه گوگل]در هنگام خاموش، حتما باید از لب به طور مرتب بالا برود شروع به دویدن هر دو پا و دست راست خود را برای دیدار با شما اسکی

11. None of Olive's relatives looked likely to pop off for the time being, thank God.
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که هیچ یک از بستگان Olive برای مدتی کوتاه نمی آمدند
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از بستگان زیتون به نظر نمیرسد که در حال حاضر از آن استفاده کنند، خدا را شکر

12. I don't intend to pop off yet.
[ترجمه ترگمان]من قصد ندارم فرار کنم
[ترجمه گوگل]من قصد ندارم پاپ کردن کنم

13. She should pop off back to Scotland.
[ترجمه ترگمان]باید به اسکاتلند برمی گردد
[ترجمه گوگل]او باید به اسکاتلند بازگردد

14. Jim is dying now. I don't want him pop off.
[ترجمه ترگمان]حالا جیم دارد می میرد من نمی خواهم او بلند شود
[ترجمه گوگل]جیم در حال مرگ است نمی خواهم او را پاپ کنم

پیشنهاد کاربران

ناگهانی رفتن یا فوت کردن

ناگهانی مردن

ناگهانی مردن و یهویی رفتن

ناگهانی کنده شدن ( مانند کنده شدن ناگهانی دکمه ی لباس )

غر زدن، غرولند کردن، نالیدن

Zip off

phrasal verb of pop
1.
INFORMAL
die.
"when I pop off, everything will come to you"
2.
INFORMAL•NORTH AMERICAN
speak spontaneously and at length, typically angrily.
"I've been thinking about it a lot—I don't want you to imagine I'm just popping off"

جدا شدن


کلمات دیگر: