1. Don't cast out the foul water till you bring in the clean.
[ترجمه ترگمان]آب کثیف را بیرون نکن تا خودت را تمیز کنی
[ترجمه گوگل]هنوز بازیگران نه از آب آلوده تا شما در تمیز بیاورید
2. Cast not out the foul water till you bring in the clean.
[ترجمه ترگمان]آب کثیف رو بیرون نذار تا خودت رو تمیز کنی
[ترجمه گوگل]آب تمیز را تا زمانی که تمیز نکنید بیرون بکشید
3. He had had the foresight to bring in the washing before the rain started.
[ترجمه ترگمان]پیش از شروع باران، پیش از شروع باران، پیش بینی کرده بود
[ترجمه گوگل]او پیش بینی کرده بود قبل از باران شروع به شستن کند
4. Britain imposed fines on airlines which bring in passengers without proper papers.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا برای خطوط هوایی که بدون اسناد مناسب به مسافران وارد می شود، جریمه صادر کرده است
[ترجمه گوگل]بریتانیا جریمه های مربوط به خطوط هوایی که مسافران را بدون مقررات مناسب حمل می کنند، اعمال کرد
5. They will bring in a parliamentary bill.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک لایحه پارلمانی را خواهند آورد
[ترجمه گوگل]آنها یک لایحه پارلمانی را خواهند آورد
6. The government has promised to bring in new legislation to combat this problem.
[ترجمه ترگمان]دولت وعده داده است که قانونی جدید برای مبارزه با این مشکل ایجاد کند
[ترجمه گوگل]دولت وعده داده است که قوانین جدیدی را برای مبارزه با این مشکل به ارمغان بیاورد
7. We need to bring in an expert to deal with this problem.
[ترجمه ترگمان]ما باید یک متخصص برای رسیدگی به این مشکل داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما باید یک متخصص برای حل این مشکل بیاوریم
8. We ought not to bring in extraneous matters in trying to find a basis for a settlement.
[ترجمه ترگمان]ما نباید در تلاش برای یافتن مبنایی برای حل مساله، مسایل خارجی را مطرح کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید در تلاش برای پیدا کردن مبانی برای حل و فصل مسائل بیگانه را به ارمغان بیاورد
9. Could you take the baby? I need to bring in the washing.
[ترجمه ترگمان]میتونی بچه رو ببری؟ باید ظرف ها رو بشورم
[ترجمه گوگل]می توانید بچه را بگیر من باید شستشو بدهم
10. Any threat to bring in the police is a hollow one.
[ترجمه ترگمان]هر تهدیدی برای جلب توجه پلیس، توخالی است
[ترجمه گوگل]هرگونه تهدید برای ورود به پلیس یک توخالی است
11. They want to bring in a bill to limit arms exports.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند لایحه ای برای محدود کردن صادرات سلاح وارد کنند
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند یک لایحه برای محدود کردن صادرات اسلحه بیاورند
12. We shall have to bring in professional advisors to help us to cost out this job.
[ترجمه ترگمان]ما باید مشاوران حرفه ای را بیاوریم تا به ما در انجام این کار کمک کنند
[ترجمه گوگل]ما باید مشاوران حرفه ای را برای کمک به ما برای هزینه کردن این کار به ارمغان بیاوریم
13. It would be fatal to bring in outsider.
[ترجمه ترگمان]این کار برای این که بیگانه شود، مهلک و کشنده خواهد بود
[ترجمه گوگل]برای بیرون آمدن، کشنده است
14. The firm decided to bring in a new management team.
[ترجمه ترگمان]این شرکت تصمیم گرفت یک تیم مدیریت جدید ایجاد کند
[ترجمه گوگل]این شرکت تصمیم گرفت تا یک تیم مدیریت جدید به ارمغان بیاورد