1. why are you so moody today?
چرا امروز اینقدر گرفته هستی ؟
2. The slow movement is wonderfully moody and rhapsodic.
[ترجمه ترگمان]حرکت آهسته به طرز شگفت انگیزی مودی و rhapsodic است
[ترجمه گوگل]جنبش آهسته به شکل شگفت انگیز و خندونده است
3. Keith had seemed moody all morning.
[ترجمه Mehran] کیث تمام صبح بد اخلاق به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]کیث هر روز صبح به نظر مودی می رسید
[ترجمه گوگل]کیت تمام صبح به نظر می رسید
4. He can be rather moody at times.
[ترجمه ترگمان]او گاهی اوقات کمی کج خلق و عبوس می شود
[ترجمه گوگل]او می تواند در مواقع نگرانی باشد
5. As a teenager Sean was aggressive and moody.
[ترجمه ترگمان]شان به عنوان یک نوجوان پرخاشگر و عبوس بود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نوجوان شان خشونت آمیز بود
6. He's so moody - I don't know why she puts up with him.
[ترجمه ترگمان]او خیلی مودی است - نمی دانم چرا او را با خودش کنار گذاشته
[ترجمه گوگل]او خیلی غم انگیز است - نمی دانم چرا او با او می سازد
7. Moody people are very difficult to deal with.
[ترجمه فاطمه] با افراد بد خلق خیلی سخت میشه سازش کرد
[ترجمه ایلین عباسی] قرار بستن با افراد مودی خیلی سخت است.
[ترجمه ترگمان]با این همه مردم مو دی خیلی مشکل دارن که باهاشون کنار بیای
[ترجمه گوگل]افراد مودزی برای مقابله با آن بسیار دشوار هستند
8. She was moody at times and easily irritated.
[ترجمه فرناز] او گاهی بد اخلاق بود و به راحتی عصبانی می شد
[ترجمه ترگمان]گاه گاهی خشمگین می شد و به آسانی خشمگین می شد
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات خجالتی بود و به راحتی تحریک شده بود
9. Why are you so moody today?
[ترجمه ترگمان]چرا امروز انقدر بداخلاقی؟
[ترجمه گوگل]چرا امروز خیلی خوبه؟
10. When he came, he was silent and moody, and after a few sarcastic remarks he went away.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که آمد، او ساکت و مودی بود و پس از چند جمله طعنه آمیز، از خانه بیرون رفت
[ترجمه گوگل]وقتی او آمد، سکوت و خجالتی بود و بعد از چند سخن وحشتناک، او رفت
11. When he drinks too much he becomes moody and quarrelsome.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیش از حد مشروب می نوشد، کج خلق و ستیزه جو می شود
[ترجمه گوگل]وقتی او بیش از حد نوشیدن می کند، او خسته و تلخ می شود
12. He became moody and unreasonable, flailing out at Katherine at the slightest excuse.
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه ناراحت و غیرمنطقی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او خجالتی و غیر منطقی شد، در حالی که کوچکترین عذرخواهی در کاترین بود
13. He's the same old Peter - moody and irritable.
[ترجمه فاطمه] او همان پیتر پیر قبلی است ، بد خلق و زود رنج
[ترجمه ترگمان]او همان پیتر پیر - مودی و زودرنج است
[ترجمه گوگل]او همان پیر پیر است - ملودی و تحریک پذیر
14. Her husband had become withdrawn and moody.
[ترجمه ترگمان]شوهرش گرفته و عبوس شده بود
[ترجمه گوگل]شوهرش از بین رفته و خجالتی بوده است