کلمه جو
صفحه اصلی

appetizer


معنی : پیش غذا، مشتهی
معانی دیگر : (خوراکی یا آشامیدنی) اشتها آور، غذا یا اشامیدنی اشتهااور قبل از غذا

انگلیسی به فارسی

غذا یا آشامیدنی اشتهاآور قبل از غذا، پیش غذا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a food or drink served in small portions before a meal to whet the appetite.
مترادف: cocktail, hors d'oeuvre
مشابه: antipasto, canap�, dainty, morsel, tidbit, whet

• small portion of food which is served before the main meal to stimulate the appetite; hors d'oeuvre, light food served as an appetizer before a meal (also appetiser)
an appetizer is a small amount of food or drink that you eat before a meal in order to give you an appetite.

مترادف و متضاد

Antonyms: meal


پیش غذا (اسم)
appetizer, hors d'oeuvre

مشتهی (اسم)
appetizer

snack before meal


Synonyms: antipasto, aperitif, canapé, cocktail, dip, finger food, hors d’oeuvre, munchies, relish, sample, spread, taste, tidbit


جملات نمونه

1. Small savoury biscuits provide a simple appetizer.
[ترجمه ترگمان]بیسکوییت شور کوچک، یک پیش غذا ساده فراهم می کند
[ترجمه گوگل]بیسکویت های طعم دار ساده یک اشتها آور ساده هستند

2. We served some crackers and cheese as an appetizer.
[ترجمه ترگمان]ما به شیرینی و پنیر به عنوان پیش غذا پذیرایی کردیم
[ترجمه گوگل]ما برخی از کراکر ها و پنیر را به عنوان یک غذای آماده خریده ایم

3. Some green olives make a simple appetizer.
[ترجمه ترگمان]برخی از زیتون های سبز یک اشتها ساده درست می کنند
[ترجمه گوگل]برخی زیتون های سبز یک غذای ساده را می سازند

4. New Zealanders enjoy an entree, not an appetizer, as the first course of a meal.
[ترجمه ترگمان]Zealanders جدید از ورود به غذا لذت می برند، نه یک اشتها، به عنوان اولین دوره غذا
[ترجمه گوگل]نیوزلندی ها به عنوان اولین وعده غذایی غذا از غذا و غذای خوشمزه لذت می برند

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

6. One reporter might work on an appetizer, another on a main course, and a third on a dessert.
[ترجمه شیوا] یک گزارشگر ممکن است روی یک پیش غذا کار کند ، دیگری روی یک غذای اصلی و سومی روی یک دسر
[ترجمه ترگمان]یک گزارشگر ممکن است بر روی پیش غذا، دیگری در یک دوره اصلی، و یک سوم در یک دسر کار کند
[ترجمه گوگل]یک خبرنگار ممکن است بر روی یک غذای آماده، یکی دیگر در یک دوره اصلی و یک سوم در یک دسر کار کند

7. Out of curiosity, I ordered an appetizer off the typed list on the counter.
[ترجمه ترگمان]از روی کنجکاوی دستور دادم که an را روی پیشخوان بیاورند
[ترجمه گوگل]خارج از کنجکاوی، من دستور غذا را از فهرست تایپ شده در شمارنده سفارش دادم

8. Grote started with an appetizer of buttermilk pancakes.
[ترجمه ترگمان]Grote با یه پیش غذا کلوچه buttermilk شروع شد
[ترجمه گوگل]گروت با یک اشتها آور از پنکیک بخار شروع شد

9. The best deal was an appetizer of a garlicky baked artichoke dip served in a toasted bread boule.
[ترجمه ترگمان]بهترین معامله، appetizer از دیپ garlicky artichoke بود که در یک نان برشته به نام boule سرو کار می کرد
[ترجمه گوگل]بهترین معامله گر، یک اشتها آور یک شیب آرتیکوی پخته شده با رایحه سیب زمینی بود که در یک نان تفت داده شده بو داده بود

10. Preseason is an appetizer, meal to immediately.
[ترجمه ترگمان]preseason اشتها و وعده غذایی است
[ترجمه گوگل]Preseason اشتها آور است، غذا را بلافاصله

11. Select a nonalcoholic appetizer, such as tomato juice, if you do not care for an aperitif.
[ترجمه ترگمان]یک پیش غذا حاوی سس گوجه فرنگی، مانند عصاره گوجه فرنگی، انتخاب کنید، اگر به یک aperitif توجه ندارید
[ترجمه گوگل]اگر برای آپیریتیف اهمیتی نداشته باشید، یک غذای غیر الکلی مانند آب گوجه فرنگی را انتخاب کنید

12. Try ordering a healthy appetizer plus soup or salad.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید یک سالاد سالم به علاوه سوپ یا سالاد سفارش دهید
[ترجمه گوگل]سعی کنید سفارش یک غذای سالم را به همراه سوپ یا سالاد بخرید

13. Bring the pepper mill with the appetizer. Do not make people wait or beg for a condiment.
[ترجمه ترگمان]کارخونه فلفل رو با پیش غذا بیار کاری نکن که مردم صبر کنن یا به یه ادویه التماس کنن
[ترجمه گوگل]کارخانه فلفل را با اشتها آور بیاورید مردم را صبر نکنید یا برای غذا بخورید

14. I nutritious, can be an appetizer. eating dragon fruit that's all.
[ترجمه ترگمان]من nutritious میتونم یه پیش غذا باشم خوردن میوه اژدها فقط همین
[ترجمه گوگل]من مغذی هستم، می تواند اشتها آور باشد خوردن میوه اژدها است که همه است

پیشنهاد کاربران

پیش غذا
Starter=apperizer

پیش غذا / پیش خوراک

پیش غذا


مقدمه


کلمات دیگر: