1. Wishing you were enenaiai, Benedict Italian love eternal love, life, love grow with each passing day!
[ترجمه ترگمان]آرزو می کنم که تو enenaiai، عشق ابدی، عشق ابدی، زندگی، عشق و عشق به هر روز در حال گذر باشید!
[ترجمه گوگل]با تمایل به شما، enenaiai، سنت ایتالیایی عاشق عشق ابدی، زندگی، عشق با هر روز گذشت!
2. Benedict pointed downwards again with his stick.
[ترجمه ترگمان]بندیکتوس دوباره با عصایش به پایین اشاره کرد
[ترجمه گوگل]بنیچت دوباره با چوبش به عقب اشاره کرد
3. Benedict threw her a contemptuous glance.
[ترجمه ترگمان]Benedict نگاهی تحقیر آمیز به او انداخت
[ترجمه گوگل]مقدس یک نگاه تحقیرآمیز به او کرد
4. Benedict had been a wild boy and a quarrelsome young man.
[ترجمه ترگمان]Benedict، پسر وحشی و a بود
[ترجمه گوگل]سنتی، یک پسر وحشی و یک مرد جوانی است
5. He swung round and strode towards the door. Benedict obligingly held it open.
[ترجمه ترگمان]برگشت و با گام های بلند به طرف در رفت obligingly به ناچار آن را باز نگه داشتند
[ترجمه گوگل]او چرخاند و به سمت درب رفت مقدس به طور موقت آن را باز کرد
6. Joan of Arc was finally canonized by Pope Benedict XV in 1920.
[ترجمه ترگمان]ژاندارک در سال ۱۹۲۰ توسط پاپ بندیکت پانزدهم مقدس شد
[ترجمه گوگل]Joan of Arc در نهایت توسط پاپ بندیکت XV در سال 1920 تسلیم شد
7. For a moment Theda stood motionless, watching Benedict go.
[ترجمه ترگمان]لحظه ای ایستاد و بی حرکت ایستاد و تماشا کرد که آماده حرکت است
[ترجمه گوگل]یک لحظه تدا بی حرکت ایستاد، تماشای مقدس را می دید
8. Benedict imprisoned her closer, oblivious to her grubby hands caught against the pristine whiteness of his neckcloth.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست های grubby در مقابل سفیدی دست نخورده کراوات او گیر کرده بود، بندیکتوس او را جلوتر کشید
[ترجمه گوگل]مقدس او را نزدیک تر کرد، دست هایش را که در برابر سفید بودن گردن خود گرفتار شده بود فراموش کرد
9. Benedict drew a hissing breath, and pulled up his horses, his eyes never leaving hers.
[ترجمه ترگمان]Benedict نفس عمیقی کشید و اسب هایشان را بالا کشید، چشمانش هرگز از دستان او بیرون نمی رفت
[ترجمه گوگل]بنیاد نفس نفس زده را کشید و اسبش را کشید و چشمانش هرگز از دستش نرفت
10. Having left the Army, Drew Benedict had spent a great deal of Sukey's money buying really good ponies.
[ترجمه ترگمان]همین که ارتش را ترک کرد، درو Benedict مقدار زیادی از پول ساکی را صرف خرید اسب های خیلی خوبی کرده بود
[ترجمه گوگل]پس از ترک ارتش، درو بنیدیک پول زیادی را برای خرید پول سوکی خریداری کرد
11. Benedict carried her through the bedchamber door, and, with one booted foot, kicked it to behind him.
[ترجمه ترگمان]Benedict او را از در اتاق خواب بیرون برد و با یک پای چکمه آن را به عقب راند
[ترجمه گوگل]او را در داخل اتاق خواب قرار داد، و با یک پا بوته، آن را پشت سر گذاشت
12. Benedict Arnold was defeated at Lake Champlain, 177
[ترجمه ترگمان]Benedict آرنولد در Lake Champlain ۱۷۷ مغلوب شد
[ترجمه گوگل]برنامۀ آرنولد در دریاچه چامپلین، 177 شکست خورد
13. For Americans, Benedict Arnold is a byword for treason.
[ترجمه ترگمان]برای آمریکایی ها، \"بندیکت\"، نامزد خیانت است
[ترجمه گوگل]برای آمریکایی ها، نسبیت آرنولد به معنای خیانت است
14. Her opinion of Benedict Beckenham dropped sharply.
[ترجمه ترگمان]نظر او درباره Benedict Benedict به تندی به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]نظر او نسبت به برنامۀ بکهنام به شدت کاهش یافت
15. Benedict, who had arrived yesterday, was looking extremely handsome in full mourning, even to a black cravat.
[ترجمه ترگمان]Benedict که دیروز به اینجا آمده بود، با کراوات مشکی و حتی با کراوات مشکی، بسیار زیبا به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]مقدس، که دیروز به آنجا آمده بود، به آرامش کامل، حتی به یک گربه سیاه نگاه کرد