کلمه جو
صفحه اصلی

chum


معنی : دوست، هم اطاق، باهم زندگی کردن، رفیق بودن، خوشامد گویی کردن
معانی دیگر : دوست صمیمی، هم قران، دوست جون جونی، دوست صمیمی بودن (معمولا با: up)، خیلی گرم گرفتن با، (در اصل) هم اتاق، هم اتاق شدن یا بودن، هم خوابگاه، (ماهی و جانوران نرم تن که ماهیگیران خرد می کنند و بر آب می پاشند تا ماهی های بزرگتر جلب شوند) چوم، صمیمی

انگلیسی به فارسی

هم اطاق، دوست، صمیمی، رفیق بودن، با هم زندگی کردن


چوم، هم اطاق، دوست، باهم زندگی کردن، رفیق بودن، خوشامد گویی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a close or intimate friend; pal.
مترادف: buddy, crony, friend, pal
مشابه: alter ego, cohort, companion, comrade, confidant, familiar, intimate, messmate, playmate, schoolmate, sidekick

- He's one of my old chums from school.
[ترجمه ترگمان] او یکی از دوستان قدیمی من در مدرسه است
[ترجمه گوگل] او یکی از مدرسه های قدیمی من است
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: chums, chumming, chummed
• : تعریف: to have or form a close friendship.
مترادف: pal
مشابه: befriend, flock, fraternize, hang around
اسم ( noun )
• : تعریف: chopped or ground bait dumped or scattered into water to attract fish.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: chums, chumming, chummed
• : تعریف: to fish by using chum.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to dump or scatter chum into (water) in order to catch fish.

• friend, buddy (slang)
be a close friend, associate intimately
your chum is your friend; an old-fashioned, informal word.
men sometimes address each other as chum, usually in a slightly aggressive or unfriendly way; an old-fashioned, informal word.
if you chum up with someone, you make friends with them.

مترادف و متضاد

دوست (اسم)
patron, ally, fellow, friend, mate, boyfriend, bosom friend, chum, schoolmate

هم اطاق (اسم)
crony, chum

باهم زندگی کردن (فعل)
chum, cohabit

رفیق بودن (فعل)
chum

خوشامد گویی کردن (فعل)
praise, flatter, compliment, make up, chum, suck up, crouch

friend


Synonyms: associate, bro, buddy, co-mate, companion, comrade, crony, mate, pal, playmate, sis


Antonyms: enemy


جملات نمونه

1. he used to chum up with athletes
او با ورزشکارها خیلی گرم می گرفت.

2. Freddie's an old school chum of mine.
[ترجمه ترگمان]فردی یکی از دوستان قدیمی مدرسه من است
[ترجمه گوگل]فردی یک مدرسه قدیمی من است

3. He is going to chum with a foreign classmate next year instead of having a room to himself.
[ترجمه ترگمان]او سال آینده به جای اینکه اتاقی برای خود داشته باشد با یک همکلاسی خارجی دوست خواهد شد
[ترجمه گوگل]او در سال آینده با همسایگان خارجی خود به جای داشتن یک اتاق برای خود، قدم می زند

4. I remember Evelyn Waugh coming in, a great chum of mine in those days.
[ترجمه ترگمان]یادم می آید اولین waugh که در آن روزها با من می آمد، یکی از رفقای من بود
[ترجمه گوگل]من به یاد دارم Evelyn Waugh در حال آمدن است

5. He was just Margaret's old chum who had loaned me a shoulder and was still metaphorically holding my hand.
[ترجمه ترگمان]او فقط دوست قدیمی مارگارت بود که یک شانه به من قرض داده بود و هنوز داشت دستم را در دست می گرفت
[ترجمه گوگل]او فقط یک دوست قدیمی مارگارت بود که یک شانه را به من داده بود و هنوز هم استعاری دست من را نگه داشته بود

6. His chum Charlie Price provided the engineering know-how to help get some of the battered old relics going.
[ترجمه ترگمان]\"چارلی پرایس\"، \"چارلی پرایس\"، این دانش مهندسی را فراهم کرد که چگونه می توانست برخی از آثار کهنه و کهنه را به دست آورد
[ترجمه گوگل]چارلی کالوس، همکار او، دانش فنی مهندسی را برای کمک به دریافت برخی از آثار قدیمی خراب کرد

7. I ran into an old high school chum.
[ترجمه ترگمان]من به یه دوست قدیمی دبیرستانی برخوردم
[ترجمه گوگل]من به یکی از قدیمی ترین دبیرستان رفتم

8. Or some chum of Matt's put it there to make him feel at home.
[ترجمه ترگمان]یا اینکه دوست مت آن را در آنجا گذاشته تا او را در خانه احساس کند
[ترجمه گوگل]یا بعضی از مامان های مت را آنجا قرار داد تا او را در خانه احساس کند

9. I'd stood near that very spot with a chum and rejoiced at Wilson's victory.
[ترجمه ترگمان]من نزدیک آن مکان با دوستم ایستاده بودم و از پیروزی ویلسون لذت می بردم
[ترجمه گوگل]من در کنار آن نقطه بسیار با ایستاده بودم و از پیروزی ویلسون خوشحال شدم

10. If you think that's crafty, another chum keeps a football kit by his bed.
[ترجمه ترگمان]اگر فکر می کنید حیله است، یک دوست دیگر یک جعبه فوتبال را کنار تختش نگه می دارد
[ترجمه گوگل]اگر فکر می کنید این فریبنده است، یکی دیگر از طرفداران یک کیت فوتبال را با تخت خود نگه می دارد

11. She used to give them Pedigree Chum too, but it was mostly cat food.
[ترجمه ترگمان]عادت داشت آن ها را چام فرینک هم به آن ها بدهد، اما بیشتر غذای گربه بود
[ترجمه گوگل]او همچنین به آنها Chim گیاهخواری داده بود اما بیشتر غذای گربه بود

12. I think it helps if you have a chum out there.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم کمک میکنه اگه یه رفیق اون بیرون داشته باشی
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این کار به شما کمک می کند اگر شما در آنجا بیگانه هستید

13. No offence meant, honest, old chum.
[ترجمه ترگمان]قصد توهین نداشتم رفیق قدیمی
[ترجمه گوگل]بدون جرم به معنای، صادقانه، قدیمی قدیمی

14. Henry staying the night with chum Bertie.
[ترجمه ترگمان] هنری \"شب پیش با\" چام برتی \"میمونه\"
[ترجمه گوگل]هنری ماندن در شب با Chmit Bertie

15. Kenny tried to chum up with his new roommate but was only partially successful.
[ترجمه ترگمان]کنی سعی کرد با هم اتاقیش آشنا بشه ولی فقط تا حدودی موفق بوده
[ترجمه گوگل]کنی سعی کرد با هم اتاقی جدیدش حرف بزند اما تنها تا حدی موفق بود

Morteza Anwari is one of my old chums.

مرتضی انواری یکی از دوستان نزدیک و قدیمی من است.


He used to chum up with athletes.

او با ورزشکارها خیلی گرم می‌گرفت.


پیشنهاد کاربران

دوست صمیمی بودن.


کلمات دیگر: