کلمه جو
صفحه اصلی

drone


معنی : زنبور عسل نر، سخن یکنواخت، طفیلی، وزوز کردن، وزوز، یکنواخت سخن گفتن
معانی دیگر : مفت خوری کردن، تن پروری کردن، (جانورشناسی) زنبور عسل نر، مورچه ی نر، آدم بیکاره، هواپیمای بی خلبان (که با رادیو هدایت می شود)، درون، (صدا) وزوز، ورور، (صدای مداوم و یکنواخت مثل صدای بال خرمگس یا اره ی برقی)، زر زر، ور ور کردن، زر زر کردن، (با صدای یکنواخت و ملال آور) گفتن، ادا کردن، رجوع شود به: bagpipe، (صدای انسان) بم، باس

انگلیسی به فارسی

زنبور عسل نر، وزوز، سخن یکنواخت، وزوز کردن، یکنواخت سخن گفتن


هواپیمای بدون سرنشین، زنبور عسل نر، سخن یکنواخت، طفیلی، وزوز، وزوز کردن، یکنواخت سخن گفتن


انگلیسی به انگلیسی

• stingless male bee; uav, unmanned small aircraft that is operated by remote control; monotone, low and continuous dull sound; buzzing noise; humming sound; (music) any bagpipe without finger holes that produces a single tone, bourdon; idler, lazy person, dawdler
hum, buzz; speak in monotonous tone
if something drones, it makes a low, continuous humming noise. verb here but can also be used as a singular noun. e.g....the drone of a bee.

مترادف و متضاد

زنبور عسل نر (اسم)
drone

سخن یکنواخت (اسم)
drone

طفیلی (اسم)
vagabond, drone, lizard, rounder, parasite, sponge, sponger

وزوز کردن (فعل)
buzz, hum, bumble, drone

وزوز (فعل)
buzz, drone, zoom

یکنواخت سخن گفتن (فعل)
drone

person who is lazy


Synonyms: idler, leech, loafer, lounger, parasite, slug, sluggard, sponger


Antonyms: overachiever, workaholic


continuous noise


Synonyms: buzz, hum, murmur, purr, sound, vibration, whirr


Antonyms: quiet, silence


making noise continuously


Synonyms: bombinate, buzz, chant, drawl, hum, intone, nasalize, purr, sound, strum, thrum, vibrate, whirr


Antonyms: be quiet, silence


جملات نمونه

1. the drone of an electric fan
ور ور یک بادزن برقی

2. the drone of bees
وز وز زنبورها

3. he would rather drone than live by honest labor
به جای کار شرافتمندانه ترجیح می داد مفت خوری کند.

4. Don't drone away the precious years of youth.
[ترجمه neda] دوران با ارزش جوانی ( ایام با ارزش جوانی ) را هدر نده ( از دست نده ) .
[ترجمه ترگمان]سال های ارزشمند جوانی را دور نکن
[ترجمه گوگل]دوران گرانبهای جوانان را دور نیندازید

5. Outside the tent I could hear the constant drone of insects.
[ترجمه ترگمان]از بیرون چادر می توانستم صدای مداوم حشرات را بشنوم
[ترجمه گوگل]در خارج از چادر من می توانم هواپیمای بدون سرنشین حشرات را بشنوم

6. He spoke in a low drone.
[ترجمه یاسی] او با صدای یکنواختی صحبت میکرد
[ترجمه ترگمان]با صدای آهسته شروع به صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او در یک هواپیمای بدون سرنشین صحبت کرد

7. The minister's voice was a relentless drone.
[ترجمه ترگمان]صدای وزیر یک هواپیمای بدون سرنشین بود
[ترجمه گوگل]صدای وزیر یک هواپیمای بدون سرنشین بود

8. The drone of his voice made me feel sleepy.
[ترجمه ترگمان]صدای او باعث شد احساس خواب آلودگی کنم
[ترجمه گوگل]بی صدا از صدای من باعث شد احساس خواب آلودگی کنم

9. The planes flew overhead with a low drone.
[ترجمه ترگمان]هواپیماها با هواپیمای بدون سرنشین پرواز کردند
[ترجمه گوگل]هواپیما با هواپیماهای بدون سرنشین پرواز می کرد

10. I fall asleep to the drone of sirens and helicopters overhead.
[ترجمه ترگمان]با صدای آژیر و هلیکوپتر بالای سرم به خواب می روم
[ترجمه گوگل]من به هواپیماهای بدون سرنشین و سرنشینان هلی کوپتر می خوابم

11. And the noise settles to an unobtrusive drone at highway cruising speeds.
[ترجمه ترگمان]و سر و صدا مثل هواپیمای بدون سرنشین در بزرگراه به سرعت حرکت می کند
[ترجمه گوگل]و سر و صدا به یک هواپیمای بدون سرنشین در سرعت های بزرگراه تنظیم می شود

12. She heard the drone of some bees in the garden and the angry chatter of birds disputing over their seeds.
[ترجمه ترگمان]صدای وزوز زنبوره ای عسل را در باغ می شنید و صدای پچ پچ پرندگان که بر seeds بحث می کردند
[ترجمه گوگل]او شبیه هواپیماهای بدون سرنشین برخی از زنبورها در باغ و پرچم عصبانی پرندگان در مورد دانه های خود را

13. She was labeled a welfare drone.
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه هواپیمای بدون سرنشین نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]او یک هواپیمای رفاهی بود

He would rather drone than live by honest labor.

به‌جای کار شرافتمندانه ترجیح می‌داد‌ مفت‌خوری کند.


the drone of bees

وزوز زنبورها


the drone of an electric fan

ورور بادزن برقی


A propeller airplane droned overhead.

هواپیمای پروانه‌دار در هوا زر‌زر می‌کرد.


a droning bee

زنبور وز‌وز کن (وز‌وزی)


The teacher droned for a whole hour.

معلم یک ساعت تمام ور زد.


پیشنهاد کاربران

کوادکوپتر یا هلی شات ، پهپاد

هواپیمای بدون سرنشین کوچک، پهپاد کوچک

پهپاد ، هواپیمای بی سرنشین

پهپاد

مفت خور، طفیلی، آدم تنبل و انگل.
- خرحمال، حمال مفت.

نوعی پهباد

به اشیاء پرنده ای که برای فیلم برداری استفاده میشود مانند فیلم برداری از مسابقات دوچرخه سواری یا اتومبیل رانی، drone گویند. Drone تصویر برداری را بی نیاز از دوربیهای ثابت میکند. . .

پهپاد ( مخفف "پرنده هدایت پذیر از دور" )

پهباد و ربات پرنده هر دودرست است. unmanned aerial vehicle/ unmanned aircraft system

DRONE : پهپاد - هواپیماهای کوپولو ( چهارتا پره که با چرخیدنشون اونو میبرن بالا ) ازش به عنوان فیلمبرداری، جاسوسی، کارهای خدماتی و حمل وسایل سبک استفاده میشه
DROWN : غرق شدن
Drew past of draw

سلام ودرود
معانی نوشته شده از جمله پهپاد درست/ه. ولی drone در بافت معنایی مدرن و امروزی، علاوه بر پرنده به شناور هدایت پذیر از دور هم اطلاق می شود. بنابراین اگر مترجمی به چنین زمینه برخورد، می تواند از واژه ی سرواژه ای نوساخته ی شهپاد، یعنی شناور هدایت شونده از دور استفاده کند.

پهپاد
هواپیمای بدون سرنشین
کوادکوپتر

تجهیزات پیمایش از راه دور پویا = Dynamic Remotely Operated Navigation Equipment = DRONE


کلمات دیگر: