کلمه جو
صفحه اصلی

endearing


محبوب کننده، عزیز کننده، دوست داشتنی کننده، محبت آمیز، مهربان، مهربانانه، از روی دوستی و محبت، از روی دوستی و محبت the endearing words of the nurse to the dying patient سخنان محبت آمیز پرستار به بیمار در حال مرگ

انگلیسی به فارسی

محبوب‌کننده، عزیز‌کننده، دوست‌داشتنی‌کننده


محبت‌آمیز، مهربان، مهربانانه، از روی دوستی و محبت


دلپذیر، گران کردن، عزیز داشتن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: endearingly (adv.)
• : تعریف: inspiring or expressing warm affection.

- The students found the professor's mismatched outfits endearing.
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان لباس های professor را دوست داشتنی یافتند
[ترجمه گوگل] دانشجویان لباسهای متناقض پروفسور را مورد تشویق قرار دادند

• arousing love or affection
if someone's behaviour is endearing, it makes you fond of them; a formal word.

مترادف و متضاد

lovable


Synonyms: adorable, captivating, charming, dear, irresistible, sweet, winning


جملات نمونه

1. an endearing smile
لبخند دوست داشتنی

2. her endearing qualities
صفاتی که او را عزیز می کند

3. the endearing words of the nurse to the dying patient
سخنان محبت آمیز پرستار به بیمار در حال مرگ

4. He has an endearing habit of licking his lips when he'snervous.
[ترجمه ترگمان]او عادت بسیار خوبی دارد که لب هایش را لیس بزند
[ترجمه گوگل]او عادت دارد که وقتی لبخند می زند لب هایش را لکه بزند

5. She has such an endearing personality.
[ترجمه ترگمان]او شخصیت دوست داشتنی و دوست داشتنی دارد
[ترجمه گوگل]او چنین شخصیتی دلربا دارد

6. He finds human foibles endearing, but is unforgiving of pretension.
[ترجمه ترگمان]ضعف های بشری را دوست داشتنی می یابد، اما هیچ of ندارد
[ترجمه گوگل]او فتنه های انسانی را دلگرم می کند، اما بی تردید تسلیم است

7. He had lately begun to make clumsy yet endearing overtures of friendship.
[ترجمه ترگمان]تازه شروع کرده بود که دست و پایش را نرم کند
[ترجمه گوگل]او به تازگی مشغول به کار ساختن دوستی ها بوده است

8. Its uplifting score, endearing characters and happy ending are all the right ingredients for a lovely night out at the cinema.
[ترجمه ترگمان]امتیازات uplifting، شخصیت های دوست داشتنی و پایان شاد آن، تمام ترکیبات درست برای یک شب دوست داشتنی در سینما هستند
[ترجمه گوگل]نمره بالا نگر، شخصیت های دلسوز و پایان شاد، همه ی مواد لازم برای یک شب دوست داشتنی در سینما هستند

9. No doubt he had his endearing private weaknesses like other men.
[ترجمه ترگمان]شکی نبود که نقاط ضعف خصوصی خود را مانند دیگران در بر گرفته بود
[ترجمه گوگل]بدون شک او ضعف های شخصی خود را مانند دیگر مردان داشت

10. Henry's lisp is so endearing.
[ترجمه ترگمان]زبان lisp خیلی دوست داشتنی است
[ترجمه گوگل]لس آنجلس بسیار مشتاق است

11. The endearing bathos and crassness of Laurel found an admirable foil in the elephantine smugness of his rotund partner.
[ترجمه ترگمان]این عزیز و لوس و گران بها، برگ برنده قابل تحسینی در نخوت و نخوت همراه او پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]حمام های دلسوز و لورل لورل یک فویل قابل تحسین در افسانه ی افراطی شریک زندگی خود را پیدا کردند

12. As Gwen, an endearing liar and fantasist, Goldie literally invades Martin's home - and ends up stealing his heart.
[ترجمه ترگمان]\"گلدی\" همانند Gwen، یک دروغگو و fantasist دوست داشتنی است، به خانه مارتین حمله می کند و به سرقت قلب خود خاتمه می دهد
[ترجمه گوگل]همانطور که گوان، دروغگو و ستایشگر دلسوز، گلدی به معنای واقعی کلمه به خانه مارتین حمله می کند و قلبش را سرقت می کند

13. She didn't think the child's questions were endearing -- just impudent.
[ترجمه ترگمان]او فکر نمی کرد که سوالات بچه دوست داشتنی است - فقط گستاخی است
[ترجمه گوگل]او تصور نمی کرد که سوالات کودک مورد تحسین قرار گرفته بودند - فقط ناامید کننده بود

14. Pilot whales are endearing creatures, as anyone who has been involved in their rescue will testify.
[ترجمه ترگمان]وال ها موجودات دوست داشتنی هستند، به عنوان کسی که در نجات آن ها دخالت داشته است، شهادت خواهد داد
[ترجمه گوگل]نهنگ های خلبان موجودات دلربا هستند؛ چرا که هرکسی که در نجات آنها دخیل است، شهادت خواهد داد

Her endearing qualities.

صفاتی که او را عزیز می‌کند.


an endearing smile

لبخند دوست‌داشتنی


the endearing words of the nurse to the dying patient

سخنان محبت‌آمیز پرستار به بیمار در حال مرگ


پیشنهاد کاربران

عزیز بودن

محبت آمیز

عزیز کننده، محبوب کننده


کلمات دیگر: