کلمه جو
صفحه اصلی

socialism


معنی : سوسیالیزم، جامعه گرایی
معانی دیگر : سوسیالیسم

انگلیسی به فارسی

سوسیالیزم، جامعه گرایی


سوسیالیسم، سوسیالیزم، جامعه گرایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a political or economic theory in which community members own all property, resources, and the means of production, and control the distribution of goods.

(2) تعریف: the system of government that is based on this theory.

(3) تعریف: in Marxist-Leninist theory, the transition stage between capitalism and communism.

• political theory advocating the collective ownership and administration of the production and distribution of goods; political system based on the theory of socialism
socialism is the belief that the state should own industries on behalf of the people and that everyone should be equal.

مترادف و متضاد

سوسیالیزم (اسم)
socialism, sociality

جامعه گرایی (اسم)
socialism

socialist government


Synonyms: Bolshevism, collective ownership, collectivism, communism, Fabianism, Leninism, Maoism, Marxism, state ownerhsip


جملات نمونه

1. a tendency toward socialism
گرایش به سوسیالیسم

2. he tried to identify socialism with justice
او کوشید که سوسیالیسم را با عدالت یکی قلمداد کند.

3. one of the prophets of socialism
یکی از پیشگامان سوسیالیسم

4. a reformer with strong leanings toward socialism
آدمی اصلاح طلب با گرایش قوی نسبت به سوسیالیسم

5. for a while, he leaned toward socialism
چند صباحی به سوسیالیسم گرایش داشت.

6. the country was oscillating between the poles of socialism and capitalism
کشور میان دو نیروی متضاد سوسیالیسم و سرمایه داری نوسان می کرد.

7. Deviate from socialism and China will inevitably retrogress to semi - feudalism and semi - colonialism .
[ترجمه ترگمان]deviate از سوسیالیسم و چین به ناچار به نیمه - و نیمه استعمار تبدیل خواهند شد
[ترجمه گوگل]از سوی سوسیالیسم متزلزل می شود و چین به ناچار به نیمه فئودالیسم و ​​نیمه مستعمراتی عقب نشینی خواهد کرد

8. I'm no friend of socialism, as you know.
[ترجمه ترگمان]همان طور که می دانید من دوست سوسیالیسم نیستم
[ترجمه گوگل]همانطور که می دانید من هیچ دوست سوسیالیسم نیستم

9. We should rally under the banner of socialism.
[ترجمه ترگمان]ما باید تحت پرچم سوسیالیسم جمع شویم
[ترجمه گوگل]ما باید زیر پرچم سوسیالیسم تظاهرات کنیم

10. They believed that these problems would disappear under socialism.
[ترجمه مهدی] آنها بر این باور بودند که این مشکلات با سوسیالیسم برطرف خواهند شد
[ترجمه ترگمان]آن ها معتقد بودند که این مشکلات تحت سوسیالیسم ناپدید خواهند شد
[ترجمه گوگل]آنها معتقد بودند که این مشکلات تحت سوسیالیسم ناپدید می شوند

11. Socialism was an article of faith with his parents.
[ترجمه ترگمان]سوسیالیسم an از ایمان با پدر و مادرش بود
[ترجمه گوگل]سوسیالیسم مقاله ای از ایمان با والدینش بود

12. Bevan tried to reconcile British socialism with a wider international vision.
[ترجمه ترگمان]Bevan سعی کرد سوسیالیسم بریتانیایی را با دیدگاهی وسیع تر بین المللی تطبیق دهد
[ترجمه گوگل]Bevan سعی کرد سوسیالیسم بریتانیا را با چشم انداز گسترده بین المللی آشتی دهد

13. We must not let the burning torch of socialism go out.
[ترجمه ترگمان]نباید اجازه بدهیم که مشعل سوزان سوسیالیسم بیرون بروند
[ترجمه گوگل]ما نباید اجازه دهیم مشعل سوختن سوسیالیسم بیرون بیاید

14. He used a perverted form of socialism to incite racial hatred.
[ترجمه ترگمان]او از نوعی socialism و perverted برای برانگیختن نفرت نژادی استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]او از یک شکل منحرف سوسیالیسم برای تحریک نفرت نژادی استفاده کرد

15. Theirs is a watered-down version of socialism.
[ترجمه ترگمان]نسخه آن ها یک نسخه از سوسیالیسم است
[ترجمه گوگل]آنها یک نسخه از سوسیالیسم است

16. The principles of capitalism and socialism are diametrically opposed .
[ترجمه ترگمان]اصول سرمایه داری و سوسیالیسم به شدت مخالفند
[ترجمه گوگل]اصول سرمایه داری و سوسیالیسم به شدت مخالف هستند

پیشنهاد کاربران

جامعه خواهی/ جامعه گرایی

socialism ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: سوسیالیسم
تعریف: آموزه یا سامانه‏ای اجتماعی مبتنی بر فعالیت اقتصادی جمعی، با تأکید بر نقش دولت در هدایت خط‏مشی‏های اقتصادی و سیاسی


کلمات دیگر: