1. Peripatetic music teachers visit the school regularly.
[ترجمه ترگمان]Peripatetic معلم موسیقی به طور مرتب از مدرسه دیدن می کنند
[ترجمه گوگل]معلمان موسیقی پری پاتتی به طور منظم از مدرسه دیدن می کنند
2. Where a teacher is peripatetic in a school building it is much more difficult to display materials and motivate pupil contributions.
[ترجمه ترگمان]جایی که یک معلم در یک ساختمان مدرسه به آن نیاز دارد، نمایش مطالب و ایجاد انگیزه به دانش آموزان بسیار مشکل است
[ترجمه گوگل]در جایی که یک معلم در یک ساختمان مدرسه نفس می کشند، نمایش مواد و مشاغل دانش آموزان بسیار دشوار است
3. Can you take the peripatetic lifestyle that many entrepreneurs find so essential?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید سبک زندگی ارسطو را که بسیاری از کارآفرینان آن را اینقدر ضروری می یابند، به دست آورید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید شیوه زندگی تلقی کنید که بسیاری از کارآفرینان آنقدر ضروری هستند؟
4. His career in the decade that followed was peripatetic.
[ترجمه ترگمان]حرفه او در دهه بعد از آن، ارسطو بود
[ترجمه گوگل]حرفه او در دهه ای که دنبال شد، درهم آمیخته بود
5. Of course, yes, the ill-fated visitor, the peripatetic guest.
[ترجمه ترگمان]البته، بله، مهمان -، مهمان کننده
[ترجمه گوگل]مطمئنا، بله، مهمان ناخوشایند، مهمان پرتاپاتیک
6. The relationship between sedentary and peripatetic peoples had no doubt always required diplomacy but these days it could be explosive.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین افراد ساکن و peripatetic بدون شک همیشه به دیپلماسی نیاز داشت، اما این روزها می توانستند مواد منفجره باشند
[ترجمه گوگل]رابطه بین مردم نشسته و پرتقال بدون تردید همیشه دیپلماسی مورد نیاز است، اما امروزه می تواند انفجاری باشد
7. This reflects Warltire's peripatetic way of life, which in turn explains why precise biographical details are so elusive.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده روش ارسطو در زندگی ارسطو است، که به نوبه خود توضیح می دهد که چرا جزییات زندگی زندگی نامه ای اینقدر گیج کننده است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده شیوه نفوذی Warltire است، که به نوبه خود توضیح می دهد که چرا جزئیات دقیق زندگینامه خیلی ناخوشایند است
8. This pattern of living was reproduced wherever the peripatetic court might settle.
[ترجمه ترگمان]این الگوی زندگی هر جا که دادگاه ارسطو مورد توجه قرار می گرفت، تکثیر می شد
[ترجمه گوگل]این الگوی زندگی در هر کجا که دادگاه منعقد می شود، مجاز می باشد
9. A wolf, likes peripatetic wandering around lonely and prefers listening to the song.
[ترجمه ترگمان]یک گرگ، دوست دارد گردش کند و ترجیح بدهد به آهنگ گوش دهد
[ترجمه گوگل]یک گرگ، مثل سرگردانی در اطراف تنهایی را دوست دارد و ترجیح می دهد گوش دادن به آهنگ را ترجیح دهد
10. We are more and more a peripatetic planet or in plain English we move about more.
[ترجمه ترگمان]ما بیشتر و بیشتر از یک سیاره فلسفه ارسطو یا انگلیسی ساده هستیم و در حدود بیشتر حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما بیشتر و بیشتر یک سیاره درهم و برهم زده و یا در انگلیسی ساده ما در مورد بیشتر حرکت می کنیم
11. Accompanying the peripatetic Secretary of State on his shuttle diplomacy marathons.
[ترجمه ترگمان]در مسابقه دوی ماراتن شاتل خود، به همراه وزیر امور خارجه، به همراه وزیر امور خارجه، به همراه او همراهی می شد
[ترجمه گوگل]همراه با وزیر امور خارجه در ماراتن دیپلماسی شاتل
12. Her father was in the army and the family led a peripatetic existence.
[ترجمه ترگمان]پدر او در ارتش بود و خانواده به رهبری پیرو ارسطو رهبری می شد
[ترجمه گوگل]پدرش در ارتش بود و خانواده در آنجا حضور داشتند
13. When he does come to publish his account of the oddities of peripatetic life in hiding, it will be compelling reading.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او برای انتشار گزارش خود از غرابت زندگی ارسطو در خفا بیرون می آید، مطالعه اجباری خواهد بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که او می خواهد به چاپ حساب کاربری خود را از عجایب زندگی peripatetic در پنهان کردن، آن را قانع کننده خواندن است
14. After grad school, a series of grants allowed the peripatetic poet simply to write.
[ترجمه ترگمان]بعد از مدرسه، یک رشته از کمک های مالی به شاعر مورد علاقه اجازه داد که بنویسد
[ترجمه گوگل]پس از مدرسه فارغ التحصیلی، مجموعه ای از کمک های مالی به شاعر نابینا اجازه داده شد تا به نوشتن بپردازد