کلمه جو
صفحه اصلی

look for


معنی : جستجو کردن، منتظر بودن، در جستجو بودن، بیمار بودن
معانی دیگر : 1- دنبال (چیزی یا کسی) گشتن 2- پیش بینی کردن، نگران بودن

انگلیسی به فارسی

نگران بودن، منتظر بودن، درجستجو بودن، بیمار بودن


نگاه کن، جستجو کردن، منتظر بودن، در جستجو بودن، بیمار بودن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to attempt to find; seek.
مترادف: seek

- I found a set of keys, but they were not the ones I was looking for.
[ترجمه Sara] دسته ای از کلیدها را پیدا کردم اما آنها یی نبودند که من به دنبالشان می گشتم
[ترجمه ムℓムℳ] من دسته ای از کلید هارو پیدا کردم اما اونا چیزایی نبودن که من دنبالش بودم
[ترجمه Mohammad] من دسته ای از کلید ها را پیدا کردم، ولی آنها آنی نبودند که من دنبالشان میگشتم
[ترجمه ترگمان] یه دسته کلید پیدا کردم ولی اونا اونی نبودن که دنبالش بودم
[ترجمه گوگل] مجموعه ای از کلید ها را پیدا کردم، اما آنها نبودند که من دنبالش بودم

(2) تعریف: to expect.
مترادف: anticipate, expect

- If you decide to go ahead with this crazy plan, don't look for any help from me.
[ترجمه زهره] اگر تصمیم داری با این برنامه احمقانه پیش بری، به هیچ وجه از من کمک نخواه
[ترجمه سمانه] اگر تصمیم داری با این برنامه احمقانه پیش بری دنبال هیچ کمکی از من نباش
[ترجمه ترگمان] اگر تصمیم بگیرید که با این نقشه دیوانه جلو بروید، از من کمک نکنید
[ترجمه گوگل] اگر تصمیم گرفتید که با این برنامه دیوانه پیش بروید، به هیچ وجه از من کمک نکنید

• search for, seek

مترادف و متضاد

جستجو کردن (فعل)
search, attempt, quest, seek, grub, scour, look for, ransack, fish, comb, mouse, snook

منتظر بودن (فعل)
await, expect, look for

در جستجو بودن (فعل)
look for

بیمار بودن (فعل)
look for, seek for

جملات نمونه

1. Don't climb a tree to look for fish.
[ترجمه آصف] برای دنبال ماهی از درخت بالا نرو
[ترجمه Dorsa] برای گشتن ماهی به بالای درخت نرو
[ترجمه Qt] برای پیدا کردن ماهی بالای درخت نرو.
[ترجمه ترگمان]از درخت بالا نرو تا دنبال ماهی بگردی
[ترجمه گوگل]برای دیدن ماهی ها از یک درخت صعود نکنید

2. Look for a needle in a bundle (or bottle) of hay.
[ترجمه ترگمان]دنبال یک سوزن توی یک کیسه یا یک بطری یونجه باش
[ترجمه گوگل]یک سوزن را در یک بسته نرم افزاری (یا بطری) یون نگاه کنید

3. You must look for hotels elsewhere.
[ترجمه M] شما باید هتل های دیگری جست و جو کنید
[ترجمه ترگمان]باید دنبال هتل های دیگر بگردی
[ترجمه گوگل]شما باید برای هتل ها در نقاط دیگر جستجو کنید

4. Look for something that can act as a shield, like a dustbin lid.
[ترجمه ترگمان]دنبال چیزی بگرد که بتواند مثل یک سپر در آن عمل کند
[ترجمه گوگل]به دنبال چیزی است که می تواند به عنوان یک سپر عمل کند، مانند یک سطل آشغال

5. Life doesn't always give us the joys we want. We don't always get our hopes and dreams, and we don't always get our own way. But don't give up hope, because you can make a difference one situation and one person at a time. Look for the beauty around you--in nature, in others, in yourself--and believe in the love of friends, family, and humankind.
[ترجمه ترگمان]زندگی همیشه the را که ما می خواهیم به ما نمی دهد ما همیشه آرزوهای و آرزوهای خود را به دست نمی آوریم، و ما همیشه راه خود را در پیش می گیریم اما امید را رها نکنید، چون شما می توانید یک موقعیت و یک فرد را در یک زمان تغییر دهید به دنبال زیبایی پیرامون خود باشید، در طبیعت، در دیگران، در خودتان - - و به عشق دوستان، خانواده و انسان ها اعتقاد داشته باشید
[ترجمه گوگل]زندگی همیشه شادمانی که ما می خواهیم به ما نمی دهد ما همیشه آرزوها و آرزوهایمان را نداریم و همیشه راه خودمان را نداریم اما امید را از دست ندهید، زیرا شما می توانید یک وضعیت و یک شخص را در یک زمان تغییر دهید به زیبایی اطراف خود نگاه کنید - در طبیعت، در دیگران، در خودتان - و به عشق دوستان، خانواده و بشر اعتقاد داشته باشید

6. The first thing to look for is a teacher's manual.
[ترجمه ترگمان]اولین چیزی که باید به دنبال آن بگردید کتابچه راهنمای معلم است
[ترجمه گوگل]اولین چیزی که به دنبال آن است، یک راهنمای معلم است

7. Jane craned to look for her husband in the crowd.
[ترجمه ترگمان]جین سرش را دراز کرد تا شوهرش را در میان جمعیت ببیند
[ترجمه گوگل]جین به دنبال شوهرش در جمعیت بود

8. I'll have a look for some while I'm at the shops but I'm not promising anything.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که در مغازه ها هستم، نگاهی به مغازه ها می اندازم، اما هیچ قولی نمی دهم
[ترجمه گوگل]در حالی که من در مغازه ها هستم، نگاهی به برخی از آنها خواهم داشت، اما هیچ چیز امیدوار کننده نیستم

9. He began to look for a new job immediately after he was fired.
[ترجمه ❥ℳα❧ℋ❦ⒹᎥ㋡] بعد از اخراج شدن ، شروع به پیدا کردن کار جدید کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه اخراج شد، شروع به دنبال کار جدید کرد
[ترجمه گوگل]او بلافاصله پس از اخراج شدن، شروع به جستجوی کار جدید کرد

10. As the tide receded we were able to look for shells.
[ترجمه ترگمان]در حالی که جزر و مد فروکش کرده بود، ما توانستیم به دنبال توپ ها بگردیم
[ترجمه گوگل]با افتادن جزر و مد، ما قادر به نگاه کردن به پوسته بودیم

11. If one begins to look for love, he will find it. If he puts any condtions, there will be obstacles.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی بخواهد به دنبال عشق بگردد، آن را پیدا خواهد کرد اگر او هر condtions را کنار بگذارد، موانعی بر سر راه وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]اگر کسی به دنبال عشق میگردد، او آن را پیدا خواهد کرد اگر او هرگونه پیش شرطی را بپردازد، موانعی وجود خواهد داشت

12. Which features do you look for when choosing a car?
[ترجمه ترگمان]وقتی یک ماشین را انتخاب می کنید چه ویژگی هایی به نظر شما می رسد؟
[ترجمه گوگل]کدام ویژگی های شما در هنگام انتخاب یک ماشین مورد نظر است؟

13. He left his home to look for employment.
[ترجمه ترگمان]از خانه اش بیرون رفت تا دنبال کار بگردد
[ترجمه گوگل]او خانه اش را ترک کرد تا به دنبال استخدام باشد

14. If you look for it, I've got a sneaky feeling you'll find that love actually is all around.
[ترجمه ترگمان]اگر تو دنبالش بگردی، من یک احساس شیطانی دارم که تو پیدا خواهی کرد که عشق در آن اطراف وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر شما به دنبال آن هستید، من احساس تند و زننده را پیدا خواهید کرد که این عشق واقعا در اطراف است

15. I had to return to the store to look for my purse.
[ترجمه NAZ] مجبور شدم به فروشگاه برگردم تا به دنبال کیفم بگردم.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم برگردم مغازه تا کیف پولم رو بگردم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم به کیف پول خود نگاه کنم

پیشنهاد کاربران

جستجو کردن

گشتن به دنبال چیزی. گشتن.

Look for=search

Search

جستجو کردن ، نگاه کردن برای پیدا کرن چیزی✟


گمشده


we spent three hours looking for his keys
ما سه ساعت صرف گشتن به دنبال کلید های او کردیم 8️⃣

جستجو


به دنبال/در پی چیزی بودن

جستو جو کردن

خواستن

نگران بودن
Know what to look for
بدونید که برای چه چیز هایی باید نگران باشید

look for=to try to find somthing

Search for

دنبال چیزی یا کسی گشتن

جستجو کردن
To be after something = English meaning

علاقمند بودن

Use. Sniper. Only


به دست آوردن

کنکاش به عمل آوردن

Look for یعنی دنبال چیزی گشتن، جستجو کردن
Look for means try to find

I look for my hat in the school
من در مدرسه دنبال کلاهم می گردم

I look for my book in my room
من در اتاقم دنبال کتابم گشتم


کلمات دیگر: