1. he was incarcerated in a dungeon
در دخمه ای زندانی شد.
2. the stuffy air of that dungeon
هوای خفه آن دخمه
3. they shut him in a dungeon
او را در دخمه ای زندانی کردند.
4. they kept the prisoners in a dungeon underneath the castle
زندانیان را در دخمه ای در زیر قلعه نگه داری می کردند.
5. Throw him into the dungeon and leave him there.
[ترجمه ترگمان]او را به داخل سیاه چال می اندازم و او را در آنجا تنها می گذارم
[ترجمه گوگل]او را به زندان بیاورید و آنجا را ترک کنید
6. Adelaide refused and was thrown in the dungeon of a castle on Lake Garda.
[ترجمه ترگمان]Adelaide نپذیرفت و در دخمه یکی از قلعه ای در کنار دریاچه Garda قرار گرفت
[ترجمه گوگل]آدلاید حاضر شد و در زندان یک قلعه در دریاچه گاردا پرتاب شد
7. Dine in interesting dungeon restaurant, drink in the library.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید در رستوران بسیار جالبی غذا بخورید، در کتابخانه غذا بخورید
[ترجمه گوگل]نوشیدنی در رستوران سیاه چال، نوشیدن در کتابخانه
8. It was like coming up out of a dungeon, Sandi decided.
[ترجمه ترگمان]تریسی تصمیم گرفت: مثل این بود که از یک سیاه چال خارج شوم
[ترجمه گوگل]سندی تصمیم گرفت که مانند یک قاتل بیفتد
9. The door to the dungeon in which I had been living for a year was open.
[ترجمه ترگمان]دری که برای یک سال زندگی می کردم باز بود
[ترجمه گوگل]درب به زندان که در آن من برای یک سال زندگی کرده بودم باز بود
10. The dungeon had numerous tools in it, including a rack.
[ترجمه ترگمان]در این اتاق ابزارهای متعددی از جمله یک قفسه داشت
[ترجمه گوگل]سیاه چال ابزارهای متعددی در آن داشت، از جمله یک قفسه
11. Characters can enter and exit the dungeon only through the Ritual Chamber (download Cry Havoc! ).
[ترجمه ترگمان]شخصیت ها می توانند تنها از طریق اتاق Ritual به دخمه وارد شوند و از سیاه چال خارج شوند (دانلود Cry)!)
[ترجمه گوگل]شخصیت ها می توانند از طریق اتاق عروسی وارد و خارج شوند از زندان (Download Cry Havoc!)
12. A dungeon with Christ a thronea throne without Christ a hell.
[ترجمه ترگمان]سیاه چال با مسیح، تخت پادشاهی thronea بدون مسیح
[ترجمه گوگل]یک زندان با مسیح تاج و تخت ترونیا بدون مسیح جهنم
13. They were driven into a dark dungeon.
[ترجمه ترگمان]آن ها را به یک سیاه چال تاریک هدایت کردند
[ترجمه گوگل]آنها به سیاه چال انداختند
14. Roleplaying outgrew the dungeon crawl ages ago.
[ترجمه ترگمان]سال ها پیش در سیاه چال به خاک افتاد
[ترجمه گوگل]Roleplaying خزیدن سیاه چال گذشته پیش از آن
15. He was just set free from a dungeon a few days ago.
[ترجمه ترگمان]چند روز پیش از زندان آزاد شده بود
[ترجمه گوگل]او فقط چند روز پیش از زندان آزاد شد