دوباره ارزیابی کردن، دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraise
دوباره ارزیابی کردن، دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
انگلیسی به فارسی
دوباره ارزیابی کردن، دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reappraises, reappraising, reappraised
مشتقات: reappraisal (n.)
حالات: reappraises, reappraising, reappraised
مشتقات: reappraisal (n.)
• : تعریف: to make a second or fresh assessment of; reconsider, reevaluate, or rethink.
• مشابه: review
• مشابه: review
• reevaluate, estimate again, reassess
if you reappraise something such as an idea, you carefully consider it in order to decide whether to change what you think about it; a formal word.
if you reappraise something such as an idea, you carefully consider it in order to decide whether to change what you think about it; a formal word.
جملات نمونه
1. People began to reappraise their values.
[ترجمه علی] مردم شروع به بازیابی ارزشهای خود کردند.
[ترجمه ترگمان]مردم شروع به reappraise کردن مقادیر خود کردند[ترجمه گوگل]مردم ارزش ارزش خود را دوباره ارزیابی کردند
2. It made me reappraise my attitudes to oppression and the politics of domination and subordination.
[ترجمه ترگمان]این باعث شد که من نگرش های مرا نسبت به ظلم و ستم و تبعیت از آن سرکوب کنم
[ترجمه گوگل]این باعث شد تا نگرش من به ظلم و سیاست سلطه و فرمانروایی را دوباره بررسی کنم
[ترجمه گوگل]این باعث شد تا نگرش من به ظلم و سیاست سلطه و فرمانروایی را دوباره بررسی کنم
3. Marketing management must continually reappraise its channels of distribution in an attempt to effect cost savings.
[ترجمه ترگمان]مدیریت بازاریابی باید به طور مستمر از کانال های توزیع خود در تلاش برای تاثیرگذاری بر صرفه جویی در هزینه ها استفاده کند
[ترجمه گوگل]مدیریت بازاریابی باید به طور مداوم کانال های توزیع خود را مجددا بررسی کند تا تلاش برای صرفه جویی در هزینه انجام شود
[ترجمه گوگل]مدیریت بازاریابی باید به طور مداوم کانال های توزیع خود را مجددا بررسی کند تا تلاش برای صرفه جویی در هزینه انجام شود
4. The athletes request that the judges reappraise them.
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران درخواست کردند که داوران آن ها را اخراج کنند
[ترجمه گوگل]ورزشکاران درخواست می کنند که قضات مجددا آنها را ارزیابی کنند
[ترجمه گوگل]ورزشکاران درخواست می کنند که قضات مجددا آنها را ارزیابی کنند
5. We must take care to reappraise the historical data we use to estimate the regression equation.
[ترجمه ترگمان]ما باید مراقب داده های تاریخی باشیم که از آن برای تخمین معادله رگرسیون استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید مراقب داده های تاریخی که برای برآورد معادله رگرسیون استفاده می کنیم، دوباره ارزیابی کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید مراقب داده های تاریخی که برای برآورد معادله رگرسیون استفاده می کنیم، دوباره ارزیابی کنیم
6. This research will help people to reappraise the smoke fatalness.
[ترجمه ترگمان]این تحقیق به مردم کمک می کند تا دود سیگار را تخلیه کنند
[ترجمه گوگل]این تحقیق به مردم کمک خواهد کرد تا فتنه دود را دوباره ارزیابی کنند
[ترجمه گوگل]این تحقیق به مردم کمک خواهد کرد تا فتنه دود را دوباره ارزیابی کنند
7. In the name of humanity I ask the government to reappraise this important issue.
[ترجمه ترگمان]من به نام انسانیت از دولت می خواهم که این مساله مهم را حل کند
[ترجمه گوگل]به نام بشریت، از دولت می خواهم که این مسئله مهم را دوباره ارزیابی کند
[ترجمه گوگل]به نام بشریت، از دولت می خواهم که این مسئله مهم را دوباره ارزیابی کند
8. It did not persuade them to abandon the war but it did force them to reappraise their strategy.
[ترجمه ترگمان]این کشور آن ها را متقاعد نکرد که جنگ را رها کنند، اما آن ها را وادار به اجرای استراتژی خود کرد
[ترجمه گوگل]آنها آنها را متقاعد نکردند که جنگ را ترک کنند اما آنها را مجبور کردند که استراتژی خود را دوباره ارزیابی کنند
[ترجمه گوگل]آنها آنها را متقاعد نکردند که جنگ را ترک کنند اما آنها را مجبور کردند که استراتژی خود را دوباره ارزیابی کنند
9. The courses give teachers of adults an opportunity to reappraise the theory and practice of continuing education.
[ترجمه ترگمان]این دوره ها به معلمان افراد بالغ فرصت می دهند تا تئوری و عمل ادامه تحصیل را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]این دوره ها به معلمان بزرگسال اجازه می دهد تا نظریه و تمرین ادامه تحصیل را دوباره ارزیابی کنند
[ترجمه گوگل]این دوره ها به معلمان بزرگسال اجازه می دهد تا نظریه و تمرین ادامه تحصیل را دوباره ارزیابی کنند
10. For some of these people the time is past when they could reappraise their stance.
[ترجمه ترگمان]برای برخی از این افراد زمان گذشته است که آن ها می توانند موضع خود را تغییر دهند
[ترجمه گوگل]برای بعضی از این افراد وقت گذشته است که بتوانند موضع خود را دوباره بررسی کنند
[ترجمه گوگل]برای بعضی از این افراد وقت گذشته است که بتوانند موضع خود را دوباره بررسی کنند
11. At last, collect the performance of the EPS, analyze the data reappraise the EPS ICM.
[ترجمه ترگمان]سرانجام، عملکرد EPS را جمع آوری، تجزیه و تحلیل داده های ICM را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، عملکرد EPS را جمع آوری می کنیم، داده ها را تجزیه و تحلیل می کنیم و ICM EPS را بازبینی می کنیم
[ترجمه گوگل]در نهایت، عملکرد EPS را جمع آوری می کنیم، داده ها را تجزیه و تحلیل می کنیم و ICM EPS را بازبینی می کنیم
12. It is the inevitable outcome that complies with new natural view to reappraise natural value.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه غیرقابل اجتناب است که با دیدگاه طبیعی جدید به ارزش طبیعی reappraise مطابقت دارد
[ترجمه گوگل]این نتیجه اجتناب ناپذیر است که با دید طبیعی جدید به ارزیابی ارزش طبیعی بازمیگردد
[ترجمه گوگل]این نتیجه اجتناب ناپذیر است که با دید طبیعی جدید به ارزیابی ارزش طبیعی بازمیگردد
پیشنهاد کاربران
ارزیابی مجدد
کلمات دیگر: