1. I hate all that false amiability that goes on at parties.
[ترجمه حمید سرفرازیان] من از مهربانی قلابی که در مهمانی ها شکل میگیرد متنفرم.
[ترجمه ترگمان]من از همه مهربونی دروغین که تو پارتی ها می گذره متنفرم
[ترجمه گوگل]من از همه تقدیرات دروغین که در احزاب اتفاق می افتد متنفرم
2. I found his amiability charming.
[ترجمه ترگمان]من او را جذاب و جذاب یافته بودم
[ترجمه گوگل]من محبت آمیز خود را جذاب پیدا کردم
3. Her Beauty and amiaBility won upon him.
[ترجمه ترگمان]Beauty و amiability بر او پیروز شدند
[ترجمه گوگل]زیبایی و amiaBility او بر او برنده شد
4. His pleasant, somewhat ordinary face suggested amiability rather than astuteness.
[ترجمه ترگمان]چهره مطبوع و تا حدی معمولی او را بهتر از زیرکی نشان می داد
[ترجمه گوگل]چهره دلپذیرش، تا حدودی عادی، نسبت به استنتندی پیشنهاد می دهد
5. The Uigur minority miss of the beauty amiability kind and genial and good young man.
[ترجمه ترگمان]اقلیت Uigur of مهربان و مهربان و مهربان بودند
[ترجمه گوگل]اقلیت اویغور از نوع خوشبختی زیبایی و مرد جوان و شاداب دست است
6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
7. The shark of the Saipan amiability small toy.
[ترجمه ترگمان]شارک یک اسباب بازی کوچک مهربانی است
[ترجمه گوگل]کوسه اسباب بازی کوچک سایپن
8. Your kid was really an amiability pole.
[ترجمه ترگمان] بچه تو واقعا یه نیزه خوش مشربی بود
[ترجمه گوگل]بچه شما واقعا یک قطب دوست داشتنی بود
9. His amiability condemns him to being a constant listener to other people's troubles.
[ترجمه ترگمان]مهربان بودن او، او را به داشتن شنونده ثابت برای مشکلات دیگران محکوم می کند
[ترجمه گوگل]تقدیر او را محکوم می کند که یک شنونده ثابت برای مشکلات دیگران است
10. A little cooler, say I, with false amiability.
[ترجمه ترگمان]من با مهربانی ساختگی گفتم: کمی خنک تر است
[ترجمه گوگل]می گویند من کمی سردتر هستم با خوشحالی غلط
11. I watched my master's face pass from amiability to sternness.
[ترجمه ترگمان]چهره اربابم را دیدم که از فرط مهربانی و بی اعتنایی به من خیره شده بود
[ترجمه گوگل]من چهره استادم را از محبت به سختی مشاهده کردم
12. His amiability condemns him to being a constant advisor to other people's troubles.
[ترجمه ترگمان]رئوف او را به عنوان مشاور دائمی مشکلات دیگران محکوم می کند
[ترجمه گوگل]محبت او او را به داشتن مشاور ثابت برای مشکلات دیگر محکوم می کند
13. The talk with him further gave evidence to his simplicity, modesty amiability, ingenuity, and wide interests.
[ترجمه ترگمان]صحبت کردن با او بیشتر به سادگی او، تواضع و ابتکار، نبوغ، و منافع گسترده او را به اثبات می رساند
[ترجمه گوگل]بحث و گفتگو با او بیشتر به سادگی، تقدیر کمال، نوآوری و منافع گسترده داد
14. Through a wise education, people can acquire various virtues such as courage, temperance, generosity, amiability, truthfulness, wittiness, friendliness, etc.
[ترجمه ترگمان]از طریق آموزش خردمندانه، مردم می توانند فضایل مختلفی مانند شجاعت، میانه روی، سخاوت، مهربانی، صداقت، صداقت، صداقت و غیره را به دست آورند
[ترجمه گوگل]از طریق آموزش عاقلانه، مردم می توانند فضایل مختلفی از قبیل شجاعت، مهربانی، سخاوت، آرامش، صداقت، اعتماد به نفس، دوستی و غیره بدست آورند
15. The key of compounding avoid vibration concrete is to mix the addition agent that can strength concrete amiability.
[ترجمه ترگمان]کلید ترکیب از بتون ارتعاش، ترکیب نمودن عامل اضافی است که می تواند به استحکام بتونی استحکام داشته باشد
[ترجمه گوگل]کلید ترکیبی از اجتناب از بتن ارتعاش است که ترکیبی از افزودنی عامل است که می تواند ارتقاء بتن قدرت