کلمه جو
صفحه اصلی

mutate


معنی : تغییر دادن
معانی دیگر : (زیست شناسی) جهش کردن، جهش دادن، دستخوش موتاسیون شدن

انگلیسی به فارسی

تغییر دادن


جهش، تغییر دادن


انگلیسی به انگلیسی

• change, alter, cause a mutation; undergo a change, be altered, undergo a mutation; change in vowel sound, be changed by umlaut (phonetics)
if an animal or plant mutates, it develops different characteristics as the result of a change in its genes.

مترادف و متضاد

تغییر دادن (فعل)
modify, affect, change, alter, shift, mutate, turn, vary, interchange, permute

جملات نمونه

1. Simple organisms like bacteria mutate rapidly.
[ترجمه ترگمان]ارگانیسم های ساده مثل باکتری ها به سرعت جهش می کنند
[ترجمه گوگل]ارگانیزم ساده مانند باکتری به سرعت در حال تغییر است

2. Technology continues to mutate at an alarming rate.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی به تغییر در نرخ هشدار دهنده ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]فناوری همچنان به جهش در نرخ هشدار دهنده ادامه می دهد

3. Overnight, the gossip begins to mutate into headlines.
[ترجمه ترگمان]یک شبه، شایعه شروع به تبدیل شدن به تی تر اول روزنامه ها می کند
[ترجمه گوگل]در شب، شایعات شروع به mutate به سرفصلها

4. The technique has been to mutate the genes by irradiation or chemicals.
[ترجمه ترگمان]این روش برای تغییر ژن ها به وسیله تابش یا مواد شیمیایی انجام شده است
[ترجمه گوگل]این روش ژن ها را با استفاده از اشعه یا مواد شیمیایی جهش یافته است

5. Genetically-engineered organisms mutate and develop their own new lifestyles.
[ترجمه ترگمان]ارگانیسم های اصلاح شده به طور ژنتیکی تغییر می کنند و سبک زندگی جدید خود را توسعه می دهند
[ترجمه گوگل]ارگانیزم های مهندسی ژنتیکی، شیوه زندگی جدید خود را تغییر و توسعه می دهند

6. Viruses tend to mutate and to change their characteristics over long periods of time.
[ترجمه ترگمان]ویروس ها تمایل دارند تغییر کنند و ویژگی های خود را در مدت زمان طولانی تغییر دهند
[ترجمه گوگل]ویروس ها تمایل به جهش و تغییر ویژگی های خود را در طول دوره های طولانی دارند

7. They mutate, and thereby produce at least some better replicating sequences.
[ترجمه ترگمان]آن ها تغییر می کنند و در نتیجه دست کم برخی از توالی های تکرار بهتر را تولید می کنند
[ترجمه گوگل]آنها جهش یافته و در نتیجه تولید حداقل برخی از توالی های تکراری بهتر

8. Did any of these forms mutate into hereditary surnames?
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ یک از این forms به نام موروثی خود تغییر می کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا هر کدام از این فرم ها به نام های ارثی تبدیل شده اند؟

9. But the Screamers mutate and evolve their own agenda.
[ترجمه ترگمان]اما خانواده screamers تغییر می کنند و دستور کار خود را تغییر می دهند
[ترجمه گوگل]اما Screamers دستورالعمل های خود را تغییر و تحول می دهند

10. If they fear Chaos, they begin to mutate in horrible and painful ways.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها از هرج و مرج می ترسند، به روش های وحشتناک و دردناکی شروع به تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]اگر آنها از هرج و مرج بترسند، آنها شروع به جهش در راه های وحشتناک و دردناک می کنند

11. In " To mutate, or not to mutate" (and others), I extolled the virtues of immutability -- immutable objects cannot get into an inconsistent state.
[ترجمه ترگمان]در \"To، یا نه به\" mutate \" (و غیره)، من وصف فضایل of - - تغییر ناپذیر را نمی توان وارد یک دولت متناقض کرد
[ترجمه گوگل]در 'برای تغییر دادن یا اصلاح' (و دیگران)، من فضیلت های غیر قابل تغییر را تحسین می کنم - اشیاء قابل تغییر نمی توانند در یک دولت متناقض وارد شوند

12. the ability of the virus to mutate into new forms.
[ترجمه ترگمان]توانایی این ویروس در تغییر شکل به صورت های جدید
[ترجمه گوگل]توانایی ویروس به شکل های جدید جهش یافته است

13. Methods: To mutate breeding for strain by chemical mutagen. Its producing resistant ability and propagating stability of strain obtained by screening was observed by shaking flask test.
[ترجمه ترگمان]روش ها: برای تبدیل breeding به نژاد از طریق مواد شیمیایی mutagen شیمیایی توانایی مقاوم در برابر تولید و انتشار پایداری کرنش به دست آمده از غربالگری به وسیله آزمایش فلاسک، مشاهده شد
[ترجمه گوگل]روش ها: برای اصلاح نژاد برای کشف با جهش های شیمیایی توانایی مقاومتی تولیدی و پایداری تحرک کششی حاصل از غربالگری با تکان دادن تست فلاسک مشاهده شد

14. Human life and the universe continue to mutate constantly and are thought of as essentially impermanent.
[ترجمه ترگمان]حیات بشری و جهان به طور پیوسته تغییر می کنند و اساسا \"impermanent\" هستند
[ترجمه گوگل]زندگی انسانی و جهان همچنان دائما جهش یافته و به عنوان اساسا غیرقابل تصور اند

15. A newer anti-HIV drug called pyridinone caused HIV to mutate into a form which could not reproduce or infect new cells.
[ترجمه ترگمان]یک داروی جدید مبارزه با اچ آی وی به نام pyridinone باعث تغییر ویروس اچ آی وی به یک شکل شد که امکان تکثیر یا آلوده کردن سلول های جدید را نداشت
[ترجمه گوگل]یک دارو جدید ضد HIV که به نام پیریدین تولید می شود، باعث ایجاد تغییراتی در اچ آی وی می شود که قادر به تولید سلول های جدید نیست

پیشنهاد کاربران

جهش/پریدن/افتادن به جلو/تغییر پیدا کردن


جهش یافتن ( ژن )

آجَهشیدن = جهش پیدا کردن.
آجهشاندن = باعث جهش شدن.


کلمات دیگر: