کلمه جو
صفحه اصلی

implementing

انگلیسی به انگلیسی

• execution, carrying out, performing; putting into effect; act of equipping with tools

پیشنهاد کاربران

اجرا

پروسه

فرآیند

پیاده سازی، انجام، اعمال، به کارگیری، کاربست، کارگزاری

به اجراگذاشتن ( پروژه های بزرگ )


پیاده سازی

طرح ریزی


کلمات دیگر: